روایت ابوسعید خدری تائید می کند؟
ابوسعید خدری می گوید: با عده ای از اصحاب در حضور رسول خدا نشسته بودیم که مردی از راه رسید و گفت: ای رسول خدا توضیح بده که منظور از عالین در این آیه چه کسانی هستند: «استکبرت ام کنت من العالین.» (خداوند به ابلیس فرمود: چرا بر آدم سجده نکردی؟ تکبر کردی یا از عالین (برترین ها) بودی؟) رسول خدا فرمود: «دو هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم را بیافریند، من و علی و فاطمه و حسن و حسین در سراپرده عرش، او را تسبیح می کردیم و فرشتگان نیز به دلیل تسبیح ما خداوند را تسبیح می کردند. زمانی که خداوند آدم را آفرید، فرشتگان را امر کرد که برای او سجده کنند ولی به ما فرمان سجده نداد. همه فرشتگان سجده کردند جز ابلیس که خودداری کرد و سجده نکرد. در این هنگام خداوند متعال به او فرمود: «استکبرت ام کنت من العالین» (تکبر کردی یا از عالین (برترین ها) بودی؟) یعنی از پنج نفری که نام هایشان در سراپرده عرش نوشته شده است.» آن گاه رسول خدا افزود: «ما در خدا هستیم که تنها از آن می توان به خدا رسید. هدایت شدگان با ما هدایت می یابند. هر کس ما را دوست بدارد، خداوند او را دوست می دارد و در بهشت جایش می دهد و هر کس ما را دشمن بدارد خداوند او را دشمن می دارد و در دوزخ می افکند. و فقط کسانی که نسلشان پاک است، دوستدار مایند.» منابع: بحارالانوار، ج ۳۹، ص۳۰۶، آیا مطلب فوق را تایید می نمایید؟
پاسخ:
برای روشن شدن مطلب لازم است به این مطلب دقت شود که جهت بررسی یک روایت که آیا مورد تأیید است یا رد شده لازم است دو قاعده مورد استفاده قرار گیرد:
۱. سند حدیث: حدیثی که نقل شده آیا راویان آن مورد تأیید شیعه می باشند یا نه و اینکه سند حدیث کامل ذکر شده و دیگر موارد مانند شناخت راوی از نظر اسلام. عقل، بلوغ و عدالت و ضبط کردن روایت «داشتن حافظه برای حفظ خوب»(۱) طبقه راوی از نظر روایت، شناخت عصر راوی و اساتید و شاگردانش و… و دیگر موارد که خود علمی بس ارزشمند و والا است.
۲. محتوای حدیث: حدیثی که روایت شده آیا مطابق با آموزه های قرآن و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ است یا نه. از مضمون و فحوای بسیاری از روایات این قاعده به دست آمده که: هرگاه حدیثی مطابق با قرآن و اهل بیت نبود آن را به دیوار بکوبید. که کنایه از عدم توجه به این گونه از احادیث دارد.
اگر این دو شرایط فراهم باشد می توان به حدیث عمل کرده و ارزش داد یعنی اینکه اگر سند حدیث از عالی ترین اسناد باشد و محتوای آن مخالف با مکتب تشیع باشد نمی توان به آن حدیث ارزش داد.
اما حدیث مورد سئوال که آیا مورد تأیید است یا نه؟
۱. اصل سند حدیث این چنین است که: شیخ صدوق از عبدا… بن محمد بن عبدالوهاب و ایشان از ابی الحسن محمد بن احمد القواریری و وی از ابی الحسن محمد بن عمار و او از اسماعیل ثویه و ایشان از زیاد بن عبدا… البکائی و او از سلیمان الاعمش و ایشان نیز در آخر از ابی سعید الخدری(۲)روایت می کند.
۲. راویان حدیث مورد تأیید بوده و حدیث از نظر سند مشکلی ندارد برای مثال: ابی سعید الخدری در کتب رجالی «شخصیت شناسی» شیعه مورد تأیید قرار گرفته است که در مورد او گفته شده که: ازاصحاب رسول الله است(۳) یا از اولین کسانی بود که به امیر المومین رجوع کرد.(۴) یا وی از اصفیاء بوده است.(۵)
۳. محتوای حدیث نیز مخالف با آموزه های قرآن و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نمی باشد چرا که از این قبیل روایات زیادی داریم مانند: داستان حضرت آدم که در تفسیر آیه: فتلقی آدم من ربه کلمات، آمده منظور از کلمات وجود مقدس و پاک اهل بیت ـ علیهم السلام ـ است که قبل از خلقت حضرت آدم وجود داشتند. در حدیثی آمده که: حضرت آدم ساق عرش را نگاه کرد و نور و اسماء پیامبر و ائمه ـ علیهم السلام ـ را دید سپس جبرئیل به او گفت اگر می خواهی توبه ات نزد خداوند مقبول شود این اسماء را ذکر کن پس فرمود بگو: یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر به حق فاطمه یا محسن بحق الحسن و الحسین(۶) و بسیاری دیگر از این گونه احادیث که در این مورد آمده است.
۴. دلیل دیگر بر صحت و سقم حدیث اینکه نه تنها در کتاب شریف بحار الانوار آمده که خود مرحوم مجلسی صحت بسیاری از احادیث کتابش را تأیید کرده است، بلکه در تعدادی دیگر از کتب تفسیری و روایی تمام سند و حدیث آورده شده یا تنها بخشی از سند و حدیث مانند کتاب تأویل الآیات(۷)، تفسیر اطیب البیان(۸) که حدیث را فرموده و می فرماید اهل بیت ـ علیهم السلام ـ مصداق اتم و اکمل عالین می باشند، تفسیر شریف البرهان(۹) و دیگر کتاب ها که همه اینها دلیلی بر صحت و دلیلی بر اطمینان به حدیث می باشند.
خلاصه مطلب اینکه از این گونه موارد از احادیث در مکتب شیعه بسیار است و برای شناخت صحیح از باطل باید به قواعدی که در بالا اشاره شد دقت نمود.
پاورقی:
۱. نصیری، علی، آشنائی با علوم حدیث، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ پنجم ۱۳۸۵، ص۱۹۹.
۲. حسینی، استر آباد، شرف الدین،تاویل الآیات الطاهره، چاپ قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ق، ص۴۹۷.
۳. خوئی، معجم الرجال، قم، مرکز نشر آثار شیعه، ۱۳۶۹ش، ج۹، ص۴۹.
۴. عمر کشی، محمد بن. رجال کشی. انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش، ج۱، ص۳۸.
۵. ابن داود حلی، رجال ابن داود، انتشارات دانشگاه، تهران، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۹.
۶. مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، موسسه وفاء، ج۴۴، ص۲۴۵.
۷. تاویل الآیات، ج۱، ص۴۹۷.
۸. طیب، سید عبد الحسین، تفسیر اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش، ج۱۱، ص۲۷۴.
۹. حسینی، بحرانی، سیدهاشم، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۶۴.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات