مواسات در اموال شیعیان یعنی چه؟

0 107

روایت در بحار الأنوار ج۶۸، ص۱۹۲ مواسات در اموال را بدین گونه که درهمی درهمی و جامه ای وگرنه شیعه نیستند آیا واقعا که الان مردم چنین نمی کنند و مثلا انجام نمی دهند این حدیث صحیح است تفسیر صحیح آن چیست؟

پاسخ:

در منابع روایی، راوی شناسی و روایت شناسی، دو اصل ساختاری و بنیادین به حساب می آید. بدون کارشناس در عرصه روایی، نمی توان به درک درست روایت دست یافت. از این روی، بررسی ساختاری دو اصل سند شناسی و دلالت شناسی در روایات، نخستین وظیفه هر محقق و روایت شناس است.
متن روایت: کَنْزُ الْکَرَاجُکِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ طَالِبٍ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ الشَّیْبَانِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَزْدِیِّ عَنْ خَالِدِ بْنِ یَزِیدَ الثَّقَفِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ قَالَ عَلِیٌّ لِمَوْلَاهُ نَوْفٍ الشَّامِیِّ وَ هُوَ مَعَهُ فِی السَّطْحِ یَا نَوْفُ أَ رَامِقٌ أَمْ نَبْهَانُ قَالَ نَبْهَانُ أَرْمُقُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ هَلْ تَدْرِی مَنْ شِیعَتِی قَالَ لَا وَ اللَّهِ قَالَ شِیعَتِی الذُّبُلُ الشِّفَاهِ الْخُمْصُ الْبُطُونِ الَّذِینَ تُعْرَفُ الرَّهْبَانِیَّهُ وَ الرَّبَّانِیَّهُ فِی وُجُوهِهِمْ رُهْبَانٌ بِاللَّیْلِ أُسُدٌ بِالنَّهَارِ الَّذِینَ إِذَا جَنَّهُمُ اللَّیْلُ اتَّزَرُوا عَلَی أَوْسَاطِهِمْ وَ ارْتَدَوْا عَلَی أَطْرَافِهِمْ وَ صَفُّوا أَقْدَامَهُمْ وَ افْتَرَشُوا جِبَاهَهُمْ تَجْرِی دُمُوعُهُمْ عَلَی خُدُودِهِمْ یَجْأَرُونَ إِلَی اللَّهِ فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ کِرَامٌ نُجَبَاءُ أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ یَا نَوْفُ شِیعَتِیَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ الْمَاءَ طِیباً وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً إِنْ شَهِدُوا لَمْ یُعْرَفُوا وَ إِنْ غَابُوا لَمْ یُفْتَقَدُوا شِیعَتِیَ الَّذِینَ فِی قُبُورِهِمْ یَتَزَاوَرُونَ وَ فِی أَمْوَالِهِمْ یَتَوَاسَوْنَ وَ فِی اللَّهِ یَتَبَاذَلُونَ یَا نَوْفُ دِرْهَمٌ وَ دِرْهَمٌ وَ ثَوْبٌ وَ ثَوْبٌ وَ إِلَّا فَلَا شِیعَتِی مَنْ لَا یَهِرُّ هَرِیرَ الْکَلْبِ وَ لَا یَطْمَعُ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لَمْ یَسْأَلِ النَّاسَ وَ إِنْ مَاتَ جُوعاً إِنْ رَأَی مُؤْمِناً أَکْرَمَهُ وَ إِنْ رَأَی فَاسِقاً هَجَرَهُ هَؤُلَاءِ وَ اللَّهِ یَا نَوْفُ شِیعَتِی شُرُورُهُمْ مَأْمُونَهٌ وَ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَهٌ وَ حَوَائِجُهُمْ خَفِیفَهٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَهٌ اخْتَلَفَ بِهِمُ الْأَبْدَانُ وَ لَمْ تَخْتَلِفْ قُلُوبُهُمْ قَالَ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ أَیْنَ أَطْلُبُ هَؤُلَاءِ قَالَ فَقَالَ لِی فِی أَطْرَافِ الْأَرْضِ یَا نَوْفُ یَجِیءُ النَّبِیُّ ص یَوْمَ الْقِیَامَهِ آخِذاً بِحُجْزَهِ رَبِّهِ جَلَّتْ أَسْمَاؤُهُ یَعْنِی بِحَبْلِ الدِّینِ وَ حُجْزَهِ الدِّینِ وَ أَنَا آخِذٌ بِحُجْزَتِهِ وَ أَهْلُ بَیْتِی آخِذُونَ بِحُجْزَتِی وَ شِیعَتُنَا آخِذُونَ بِحُجْزَتِنَا فَإِلَی أَیْنَ إِلَی الْجَنَّهِ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ قَالَهَا ثَلَاثا.(۱)
در سلسله سند این روایت، شخصیت رجالی چندین راوی باید مورد بررسی قرار گیرد. نخستین راوی در این روایت، محمد بن طالب است که در برخی از کتاب های رجالی با پسوند «بن عمیر العبدی» آمده است از اصحاب امام صادق ـ علیه السلام ـ است.(۲) و سخن دیگری در مورد شخصیت او به میان نیامده است. راوی دیگر در سلسله سند، ابی المفضل الشیبانی است که صاحب معجم رجال الحدیث او را ضعیف خوانده است.(۳) سومین راوی در این روایت عبدالله بن جعفر الازدی است. در برخی کتاب ها بدون پسوند «الازدیّ» آمده است که در کتب رجالی مشخص نیست ثقه است یا نه؟ شخصیت دیگر خالد بن یزید الثقفی است. در کتاب های رجالی با پسوند «الثقفی» حتی یک مورد هم نیامده است. ۲۱۹ مورد با پسوند «الثقفی» آمده که پیشوند هیچ مورد آن خالد بن یزید نیست.(۴) در مورد شخصیت حنّان بن سدیر آمده است: او دارای کتاب است و ثقه می باشد. ولی در مورد سدیر که همان ابن حکیم است آمده که روایتش قابل اعتماد نیست.(۵) برخی او را واقفی دانسته اند.(۶)
این بود بحث بسیار فشرده در مورد اصل راوی شناسی و سند شناسی. همان طوری که بیان شد سند روایت ضعیف است و دارای اضطراب می باشد و در عرصه فقهی نمی توان به چنین روایتی استناد کرد.
هر چند به خاطر ضعیف بودن سند روایت نمی توان به حدیث استناد جست امّا این بدین معنی نیست که ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ شیعه را به مواسات و کمک به دیگران تشویق نکرده باشند.
بسیاری از این صفات اشاره به آیات قرآنی دارد. به عنوان نمونه در قرآن کریم آمده است: «هیچ گاه به نیکی دست نخواهی یافت مگر آن چه را (خیلی) دوست دارید انفاق کنید».(۷) در جای دیگر می فرماید: نیکی آن نیست که روی به مشرق و مغرب کنید. بلکه نیکویی از آن کسی است که: … مال مورد علاقه خود را به خویشان، یتیمان، تهی دستان، در راه ماندگان، نیاز خواهان و بردگان ببخشد…».(۸) در سوره بلد بخشش ها و دستگیری ها به عنوان «عقبه» و گردنه های سخت معرفی شده است که هر کس نمی تواند از آن عبور کند.(۹) چه قدر از شیعیان در گردنه های خمس، زکات، صدقات و بذل مال در عرصه جهاد، از قافله عقب می مانند و عقب نشینی می کنند؟ لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ.(۱۰) نیز به خاطر حسادت و یا کم کاری در امور مالی است.
اگر ره جوی محترم به خطبه همّام در نهج البلاغه مراجعه نمایند به واقعیت و حقیقت نهفته در شیعه، بیشتر متوجه می شوند. شیعه شدن و شیعه ماندن از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است.
گاهی یک «الحمدلله» بی جا و بی مورد، شیعه را از جرگه شیعه بودن خارج می کند، «حجاب های» بی شماری بر سر راه شیعیان وجود دارد که مانع شکوفا گشتن و تکامل و تعالی ایشان می شود.(۱۱)
البته باید دانست که این گونه روایات که درباره حقوق و وظایف شیعیان و برادران دینی وارد شده است، اشاره به سطح والا و مصداق اکمل ایمان است نه این که بدون این ویژگی نامشخص اصلاً مسلمان و مؤمن و شیعه نیست.

پاورقی:

۱. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۶۵، باب ۱۹، حدیث ۴۷، ص۱۹۲.
۲. اردبیلی غروی حائری، محمد، جامع الرّواه، ج۲، قم، من منشورات مکتبه آیت الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۳ق، ص۱۳۳.
۳. موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، ج۶، بی تا، ص۶۹.
۴. ترابی، علی اکبر، باشراف آیت الله جعفر سبحانی، الموسوعه الرجالیه المیسره، قم، موسسه الامام الصادق (ع)، الطبعه الثانیه، ۱۴۲۴ق، ص۲۶۷.
۵. اردبیلی غروی، حائری، محمد، جامع الرواه، ج۲، ص۱۳۳.
۶. موسوی، خویی، همان، ج۲، ص۶۷.
۷. همان.
۸. ترابی، علی اکبر، همان.ص ۱۷۷.
۹. کلباسی، محمد، الرسائل الرجالیه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۳۸۸.
۱۰. آل عمران :۹۲.
۱۱. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، حیات حقیقی انسان در قرآن ـ ج۱۵، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش، ص۶۸.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.