حدیث ثقلین در بین شیعیان فقط جنبه شهرت پیدا کرده؟
حدیث ثقلین در بین شیعیان فقط جنبه شهرت پیدا کرده و مشهور شده است و از جهت علم رجال و درایه اعتباری ندارد! در این زمینه توضیح دهید.
پاسخ:
این سوال داری دو بعد است: الف) اشکالی که بر جنبه شهرت روایت مذکور وارد شده است. ب) بررسی سند حدیث از دیدگاه علم رجال.
حدیث ثقلین در بین علما شیعه و سنی جزء، احادیث متواتر میباشد. با اینکه در میان اهل سنّت که در اثبات امامت صرفاً به حدیث صحیح اکتفا میکنند، گرچه متواتر نیز نباشد.(۱) دانشمندان و علما علم رجال مانند: شیخ حر عاملی در کتاب شریف وسائل الشیعه میگوید: «حدیث ثقلین بین عامه و خاصه متواتر و از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت شده است.(۲)» مرحوم آیت الله العظمی بروجردی نیز میگوید: «حدیث معروف، بین فریقین اجماعی میباشد و سیچهار هزار صحابه و اکثر اهل سنّت آن را از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ روایت کردهاند و مشاهیر محدثان آنها، در کتابهایشان مثل صحاح، سنن و… با اسانید صحیح، آن را نقل کردهاند»(۳) حضرت امام خمینی (رحمهالله) نیز درباره حدیث مذکور میگوید: «ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین، متواتر بین جمیع مسلمین است و کتب اهل سنّت از صحاح ششگانه تا کتب دیگر آنان با الفاظ مختلف و موارد مکرره از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به طور متواتر نقل شده است و این حدیث شریف بر جمیع بشر به ویژه مسلمانان مذاهب مختلف قاطع است.»(۴) حدیث ثقلین به طور بسیار گسترده و در منابع معروف و دست اول شیعه و سنی نقل شده و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ حدیث مذکور را در موارد مختلف بیان فرموده است. در اینجا به قسمتی از راویان حدیث و کتب معروف اسلامی که حدیث ثقلین در آنها آمده اشاره میشود.
۱. در صحیح مسلم که از معروفترین منابع اهل سنّت میباشد و جزء صحاح ششگانه به حساب میآید از زید بن ارقم نقل میکند که گفت: «رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در میان ما برخاست و خطبه خواند و در محلی که آبی بود که خم نامیده میشد (غدیرخم) و در میان مکه و مدینه قرار داشت. پس حمد خدا را بهجا آورد و بر او ثنا گفت و موعظه کرد… سپس فرمود: امّا بعد ای مردم من بشری هستم و نزدیک است فرستاده پروردگارم بیاید و دعوت او را اجابت کنم و من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار میگذارم، نخست کتاب خدا که در آن هدایت و نور است، پس کتاب خدا را بگیرید، و به آن تمسک جویید… و اهل بیتم را به شما توصیه میکنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید…(۵)
۲. در کتاب سنن ترمذی (صحیح ترمذی) در بحث مناقب اهل بیت ـ علیهمالسّلام ـ از قول جابربن عبدالله میگوید: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ را هنگام حج روز عرفه دیدم که بر شتر مخصوص خود سوار بود و خطبه خواند، شنیدم که میفرمود: «یا ایها الناس انی قدر ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا، کتاب الله و عترتی اهلبیتی…»(۶)
۳. در کتاب سنن دارمی که از کتب بسیار معروف اهل سنّت است، روایتی، شبیه روایت زیدبن ارقم از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده است و با تصریح به نام ثقلین و نام «کتاب الله و اهل بیت» به پایان میرسد.(۷)
۴. در مسند احمد که از ائمه چهارگانه معروف اهل سنت است در حدیثی از زیدبن ثابت آمده که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «انی تارک فیکم خلقتین: کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الارض او مابین السماء الی الارض و عترتی اهلبیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض…»(۸) «من دو خلیفه (جانشین) در میان شما از خود به یادگار میگذارم، کتاب خدا که ریسمانی کشیده شده میان آسمان و زمین و عترتم و اهل بیتم، این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.»
۵. احمد بن شعیب «نسایی» که از بزرگان اهل سنّت به حساب میآید و کتابش در زمره ی صحاح ششگانه معروف است در کتاب خصائص از زیدبن ارقم نقل میکند که: هنگامی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از حجه الوداع بازمیگشت و به غدیرخم وارد شد… فرمود: «کانی دعیت فاجبت و انی تارک فیکم الثقلین احد هما اکبر من الاخر، کتاب الله و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما فانهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض…»(۹) گویی من (از سوی خدا) دعوت شدهام و اجابت کردهام و من دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار میگذارم، یکی از دیگری بزرگتر است، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم، پس بنگرید چگونه بعد از من با آنها رفتار خواهید کرد، چرا که آنها از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند…» حدیث ثقلین در منابع و کتب معتبر علما و دانشمندان شیعه نیز به تواتر رسیده، و هیچ تردیدی در آن نیست.(۱۰) حدیث ثقلین از نظر علم رجال و درایه نیز متواتر و دارای سندی محکم و در سلسله راویان آن افرادی ثقه وجود دارند. به برخی از سلسله سند روایت مذکور اشاره میشود.
۱. «حدثنا محمد بن الحسین بن جعفر بن بشیر عن ذریع بن یزید عن ابی عبدالله ـ علیهالسلام ـ، قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ انی قد ترکت فیکم الثقلین کتاب الله و اهل بیتی…»(۱۱) شیخ طوسی (ره) درباره محمد بن الحسین میگوید: «او ثقه است»(۱۲) نجاشی درباره محمد بن الحسین میگوید: او از اصحاب گرانقدر ما است که روایات زیادی نقل کرده و ثقه است.(۱۳) هم چنین شیخ طوسی (ره) و نجاشی (ره) درباره جعفربن بشیر نیز میگویند که او ثقه بوده است.(۱۴) ذریع بن یزید المحاربی نیز از دیدگاه صاحب «الفهرست» و «الرجال» ثقه میباشد.(۱۵) «حدثنا محمد بن عیسی و یعقوب بن یزید و غیر هما من ابن المحبوب عن ابن السحاق بن غالب عن ابی عبدالله قال مضی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ الخ»(۱۶) محمد بن عیسی بن عبید در نگاه رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی (ره) ثقه حساب آمده است. هم چنین یعقوب بن یزید الانباری و ابن محبوب و اسحاق بن غالب نیز از افراد ثقه میباشند.(۱۷) و…(۱۸)
بنابراین، حدیث ثقلین در صدها کتب عامه (اهل سنت) و خاصه (شیعه) با اسناد و به طرق گوناگون و معتبر نقل شده است که در میان تمام روایات اسلامی از نظر اعتبار و سند کم نظیر است و جای هیچ شکی نیست. از طرفی تأیید و تکرار و سفارش فراوان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نشان از اهمیت زیاد تمسک به این دو چیز گرانمایه است و حکایت از راز نهفته بسیار بزرگ دارد. برخی از اسرار و نکات در حدیث مذکور عبارتند از:
۱. قرآن و اهلبیت(ع)، همیشه همراه همدیگر هستند و طالبان حقایق قرآنی باید دست به دامن اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شوند.
۲. پیروی از اهل بیت ـ علیهمالسّلام ـ نیز مانند پیروی از قرآن واجب است.
۳. حدیث مذکور حکایت از عصمت اهل بیت ـ علیهمالسّلام ـ دارد و تمسک به قرآن به همراه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ انسان را از گمراهی باز میدارد.
۴. جدا نبودن قرآن و اهلبیت(ع) تا روز قیامت و کنار حوض کوثر ادامه دارد و در طول تاریخ همواره اهلبیت(ع) پیشوای معصوم برای انسانها هستند و باید نسبت به آن معرفت و آگاهی پیدا کرد.
۵. از حدیث مذکور برمیآید که جدا شدن و پیشی گرفتن از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ مایه گمراهی است.
۶. اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از همه افضل و اعلم و برترند. و…(۱۹)
پاورقی:
۱. سید شریف الدین حر عاملی، المراجعات، مصر، ص۱۲.
۲. حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، انتشارات مؤسسه آل البیت، ج۲۷، ص۳۳.
۳. طباطبایی بروجردی، حسین، جامع الاحادیث الفقهیه للشیعه الامامیه ، قم، ج۱، ص۲۰.
۴. موسوی خمینی، وصیت نامه سیاسی الهی، تهران، انتشارات سازمان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص۱.
۵. الامام مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دارحیاء التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۳.
۶. الترمذی، صحیح ترمذی، بیروت، دارالفکر، ج۵، ص۶۶۲، باب مناقب اهل بیت النبی، ح۳۷۸۶.
۷. سنن دارمی، بیروت، نشر دارالکفر، ج۲، ص۴۳۲.
۸. احمد بن حنین، مسند امام احمد، بیروت، دارالصادر، ج۵، ص۱۸۲.
۹. احمد بن شعیب، خصائص نسایی، مصر، طبع التقدم، ص۲۰.
۱۰. ر.ک: حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ج۲۷، ص۳۳. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج۲، ص۹۹، ۱۰۳، ۲۲۵، ۲۸۵. و… علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، قم، موسسه دارلکتاب، ج۱، ص۱۷۳. شیخ صدوق، کمال الدین، قم، دارالکتاب الاسلامیه، ج۱، ص۶۴، ۲۳۴، و… .
۱۱. قمیین ابوجعفر محمد بن الحسن فروح (الصنار)، بصائر الدرجات، تهران، شرکت چاپ، ص۴۱۶.
۱۲. ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، الفراست، انتشارات شریف رضی، ص۱۴۰، ردیف۵۹۷.
۱۳. ابوالعباس احمدبن علی بن العباس النجاشی، الرجال، چاپ بمبئی، ص۲۳۶ـ۲۳۷.
۱۴. همان.
۱۵. همان.
۱۶. همان.
۱۷. همان.
۱۸. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین، تهران، مکتبه الصدوق، ج۱و۲، ص۳۶۹.
۱۹. ر.ک، ناصر مکارم شیرازی و همکاران پیام قرآن (تهران دارالکتب الاسلامیه) ج۹، ص۷۵، ۷۶.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات