علی(ع) بر منبر کوفه فرمودند: «خیر هذه الامه بعد نبیّها ابوبکر ثم عمر؟

0 92

آیا این روایت صحیح است که علی(ع) بر منبر کوفه فرمودند: «خیر هذه الامه بعد نبیّها ابوبکر ثم عمر؟

پاسخ:

مقدّمه: برای استدلال به یک حدیث، لازم است، چند چیز مورد بررسی قرار گیرد: ۱ـ سلسله سند آن، ۲ـ دلالت آن. ۳ـ عدم مخالفت آن با قرآن و روایات دیگر، با توجّه به این مقدّمه، باید اولاً سند این روایت مورد بررسی قرار گیرد تا روشن شود که سند آن تمام هست یا نیست؟ که این کار به عهده کارشناسان رجالی می‌باشد، و از حدّ توان، خارج است، فرض را بر این می‌گذاریم که این حدیث سنداً تمام و صحیحه می‌باشد، در عین حال نمی‌توان به آن تمسّک کرد. چرا؟ چون:
الف) مخالفت با قرآن: اگر واقعاً ابابکر و عمر بعد از پیامبر(ص) خیر الامه بودند. لااقل یک آیه در مدح آن‌ها در قرآن وارد می‌شد، تنها آیه‌ای که به عنوان افتخار ابابکر نقل نموده‌اند، آیه اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن(۱) «در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او (پیامبر) به همراه خود می‌گفت غم مخور و نترس خدا با ماست» است، که این هم دلالت می‌کند ابابکر ترسیده بود، در حالی که علی(ع) در همان لحظات جای پیامبر(ص)، خوابیده و مشرکین دور خانه پیامبر را احاطه نموده بودند، و آیه ذیل نازل شد: «و از مردم کسی است که در مقابل به دست آوردن رضایت خداوند جان خویش را (به خطر انداخته) می‌فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.»(۲) در این مورد سنّی و شیعه می‌گویند: این آیه درباره علی(ع) نازل شده است.(۳) و هم چنین علی(ع) در آیه تطهیر «معصوم»(۴) در آیه اکمال، ولایتش باعث کمال دین(۵) و در آیه تبلیغ، عدم اعلام ولایت و امامتش مساوی با عدم انجام رسالت(۶) و در آیه مباهله به منزله جان پیامبر(ص) و در آیه ولایت ولی مؤمنان(۷) و در آیه اولی الامر هم سطح پیامبر(ص)(۸) خوانده شده است. محبتش پاداش رسالت(۹) و دارای علم الکتاب(۱۰) و متوسل شدن آدم(ع) به او برای نجاتش(۱۱) و صدها آیه دیگر که در شأن او نازل شده است که در شواهد التنزیل حاکم حسکانی جمع‌آوری کرده است و به قول متقی هندی عالم سنّی: «ما انزل الله تعالی آیه «یا ایها الذین آمنوا» والّا علیٌ رأسها و امیرُها»(۱۲) «هر آیه‌ای که با یا ایها الذین آمنوا» آمده است، علی در رأس و امیر آن است.» آیا شخصی که این همه آیات درباره او نازل شده است خیر امت بعد از پیامبر نیست؟(۱۳)
این تنها حدیثی نیست که در مدح آن دو نفر جعل کرده‌اند، بلکه روایات دیگری مانند این‌که عمر و ابابکر مانند جبرئیل و میکائیل هستند. این دو پیران بهشتی می‌باشند و این‌که وحی بنا بود بر عمر نازل شود اشتباهاً بر پیامبر نازل شد، و این‌که عمر چراغ اهل بهشت و… که در جای خود نقل و نقد شده‌ است.(۱۴)
ب) مخالفت با دیگر روایات اهل‌ تسنّن: به عنوان نمونه به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود. «علی خیر البشر فمن ابی فقد کفر» «پیامبر(ص) فرمود: «علی بهترین بشر است پس کسی که این را انکار کند کافر است.»(۱۵) و فرمود: کسی که نگوید علی(ع) بهترین مردم است کافر شده است.»(۱۶) علی(ع) انسان برگزیده خداوند بعد از پیامبر(ص)(۱۷) از یک ریشه و شجر می‌باشند.(۱۸) علی(ع) اولین مسلمان(۱۹) و علی(ع) مهربانترین، محکم‌ترین انسان در راه خدا، داناترین انسان به حلال و حرام.(۲۰) ایمان علی از نظر وزن، بر تمام آسمان‌ها و زمین برتری دارد(۲۱) و دارای هفت خصلتی که هیچ کسی آن را دارا نیست و نمی‌تواند با او محاجه کند، اوّل مؤمن، وفادارترین انسان به عهد خدا، با استقامت‌ترین انسان، مهربان‌ترین انسان نسبت به رعیّت، عادل‌ترین داناترین، و بزرگترین انسان از نظر پاداش در روز قیامت، علی(ع) می‌باشد(۲۲) علی محور حق(۲۳) است و صدها روایت دیگر. ابن ابی حدید می‌گوید: «قدّم المفضول علی الافضل» (او افتراء می‌بندد به خداوند) که مفضول را بر افضل که علی باشد برتری داد!(۲۴)
ج: مخالف گفته‌های خود ابابکر و عمر می‌باشد. ابوبکر گفت: «لست بخیرکم و علی فیکم» مرا رها کنید در حالی که علی در بین شما است من بهترین شما نباشم(۲۵) و گفت علی(ع) در مرتبه کسی بود (یعنی پیامبر) که او را از دست دادیم.(۲۶) و بارها گفت «لولا علی لهلک ابابکر»(۲۷) اگر علی نبود ابابکر هلاک می‌شد.
عمر نقل کرده که پیامبر(ص) فرمود: همان او (علی) افضل افراد من بعد از من باشد(۲۸) و او هم چون کعبه است که مردم بر نزد او بروند،(۲۹) و خود گفت «انت خیرهم فتوی» تو بهترین انسان در امر فتوا هستی و بیش از هفتاد مرتبه گفت: «اگر علی(ع) نبود عمر هلاک می‌شد،»(۳۰) نتیجه این شد که روایت مذکور از نظر سند و دلالت ضعیف است، بر فرض سنداً تمام باشد با قرآن و روایات عامه، و گفته‌های خود ابابکر و عمر سازگاری ندارد.

پاورقی:

۱. توبه:۴.
۲. بقره:۲۰۷.
۳. یحیی بن حسن حلّی، خصائص الوحی المبین، تحقیق شیخ محمد باقر محمودی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۰۶ق، ص۹۲.
۴. احزاب:۳۳.
۵. مائده:۵.
۶. مائده:۶۷.
۷. آل عمران:۶۱.
۸. مائده:۵۵.
۹. شوری:۲۳.
۱۰. رعد:۴۳.
۱۱. هود:۷۳.
۱۲. علی متقی هندی، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۵ق، ج۱۱، ص۶۰۴، روایت ۳۲۹۲۰.
۱۳. آل عمران:۱۴۴، ذیل آیه به تفاسیر مراجعه شود.
۱۴. ر. ک: ابی منصور طبرسی، الاحتجاج، با تعلیقات آیت الله سبحانی، قم، انتشارات اسوه، چاپ اوّل، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۸۰ـ۴۷۷.
۱۵. کنزالعمال، همان، ج۱۱، ص۶۲۵، روایت ۳۳۰۴۵.
۱۶. همان، روایت ۳۳۰۴۶.
۱۷. همان، ص۶۰۴، روایت ۳۲۹۲۳.
۱۸. همان، ص۶۰۸، روایت ۳۲۹۴۳ و بعدش.
۱۹. همان، ص۶۰۵.
۲۰. همان، ص۶۴۱.
۲۱. همان، ص۶۱۷.
۲۲. همان.
۲۳. همان، ص۶۲۱.
۲۴. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، داراحیا، التراث العربی، چاپ دوّم، ۱۳۵۸، ج۱، ص۳.
۲۵. سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، نجف، ص۶۲.
۲۶. امینی، الغدیر، بیروت، دارالتراث العربی، ج۱، ص۲۹۷.
۲۷. محمدبن عبدالرؤف مناوی، فیض القدیر، مصر، ج۴، ص۳۵۷.
۲۸. کشفی، محمد صالح، کوکب الدری، پاکستان، ص۱۳۳، منقبت ۱۵۸.
۲۹. ر.ک. درکزی، سید محمد، نزل السائرین، مصر، مکتبه اسکندریّه، به نقل از ملحقات احقاق الحق، ج۱۷، ص۷۹.
۳۰. ابی داود منذری، مختصر سنن، بیروت، دارالمعرفه، ج ۶، ص۲۳۰.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.