رعد و برق آسمان به اراده امیر المؤمنین است؟

0 41

اهل سنت با استناد به کتاب بحارالأنوار، جلد ۲۷، صفحه ۳۳ می گویند: که شیعه معتقد است که رعد و برق آسمان به اراده امیر المؤمنین است؟ چه جوابی داده شود؟

پاسخ:

حدیثی که در سئوال به آن اشاره شده است از جمله روایاتی است که از نظر سند و محتوا اعتبار ندارد در حالی بر آگاهان پوشیده نیست که التزام به مضمون روایتی آنگاه پذیرفته و عقلائی است که از نظر سند یعنی راوی یا راویان حدیث اعتبار داشته باشند و از نظر مضمون مخالف قرآن و سنت قطعی نباشد.
ولی در سند روایت مورد بحث شخصی به اسم «عبد الله بن القاسم» وجود دارد که نجاشی از علمای برجسته علم رجال او را به کذّاب و غلو توصیف نموده و فرموده است ایشان کذّاب و غالی است و از غلاه روایت می کند و به روایات او اعتمادی نیست.(۱) لذا به صرف این که این روایت در بحار الأنوار آمده نمی توان به آن استناد کرد اصلا یکی از بلاها و گرفتاری هایی که جامعه اسلامی با آن مواجه شد، موضوع جعل حدیث بود که جاعلان، روی انگیزه های مختلفی وارد میدان شدند. برخی از یهودیان و مسیحیان مسلمان نما نظیر «کعب الاحبار» و «وهب بن منبه» روی عداوتی که با اسلام داشتند یکسری اسرائیلیات و مسیحیات را وارد تاریخ و عقاید اسلام نمودند، گروهی از مسلمانان ضعیف الایمان به تحریک خلفا و امرای وقت و یا روی اغراض دیگری دست به جعل حدیث زدند که در کتاب های رجال و حدیث، نام و نشان و تعداد روایات برخی از حدیث سازان، دروغگویان و جاعلان ضبط شده است.(۲)
روی همین جهت در میان روایات هم روایاتی یافت می شود که از نظر سند فاقد اعتبار است و هم روایاتی پیدا می شود که از جهت محتوا فاقد اعتبار است و گاهی نیز روایتی است که از هر دو جهت فاقد اعتبار است و روایتی که به آن اشاره شد از قسم سوم می باشد و از هر دو نظر بی اعتبار است:
از نظر سندی همان طوری که اشاره شد در سند آن یکی از راوی ها از غلاه بوده و غالبا از غلات روایت می کند و به روایتی که چنین کسانی در سند آن باشد اعتماد نمی شود.
امّا از جهت محتوا آنچه که در این روایت اشاره شده یکی از عقاید غالی ها می باشد:
ابن ابی الحدید ذیل خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه، بحثی کلامی و تاریخی را مطرح نموده و فصلی را پیرامون غلات شیعه عنوان کرده است و از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایتی آورده است که آن حضرت به علی ـ علیه السلام ـ فرموده است «مثل تو مانند عیسی بن مریم است که یهودیان او را چنان دشمن داشتند که به مادرش تهمت و بهتان زدند و مسیحیان او را چنان دوست داشتند که فراتر از قدر و منزلتش بردند)).
آنگاه می گوید درباره علی ـ علیه السلام ـ نیز عده ای گرفتار غلو شدند و قائل به الوهیت ایشان گردیدند ابن ابی الحدید می نویسد علی ـ علیه السلام ـ ایشان را مکلف به توبه کرد و آنان را از عقیده باطل شان منع کرد ولی آنان برنگشتند حضرت به آنان فرمود: ((وای بر شما من بنده ای از بندگان خدا هستم از خدا بترسید و به اسلام برگردید)).(۳)
با توجه به مطالبی که بیان شد اوّلا سند روایت مشارالیه فاقد اعتبار است ثانیا آنچه در این روایت مطرح شده از عقاید غلات است که اصلا خارج از دین اسلام و هیچ ربطی به اسلام و شیعه ندارد و هر فرد آگاهی می داند که شیعیان از چنین خرافات و عقاید باطلی بری هستند.
ثالثا خود ائمه شیعه از این دسته مردم بیزاری جسته اند.
در روایتی امام صادق ـ علیه السلام ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایت می کند که حضرت فرمود: ((دو دسته از امت من هستند که بهره ای از اسلام ندارند یکی غلات و دیگری قدریه».(۴)

پاورقی:

۱. النجاشی الاسدی الکوفی، احمد بن علی، رجال نجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶، ص۲۲۶. علامه، خلاصه الاقوال، ص۲۷۳.
۲. سبحانی، جعفر، پرسش ها و پاسخ ها، قم، موسسه سید الشهداء(ع)، ۱۳۶۹ش، ص۱۴۱.
۳. ابن ابی الحدید، عز الدین ابو حامد، جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ترجمه محمود مهدوی، نشر نی، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۸۱.
۴. الحر العاملی، الفصول المهمه فی اصول الائمه، موسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۳۴.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.