آیا پیغمبران و امامان دروغ مصلحتی گفته اند؟

0 43

لازم است در آغاز مفهوم دو واژه توریه و دروغ مصلحت آمیز که در فهم پاسخ مؤثر است، توضیح داده شود.
الف – توریه: توریه بر وزن توصیه به سخنی گفته می‏شود که منظور گوینده غیر از آن چیزی باشد که شنونده از آن کلام می فهمد، مثلا کسی از شما تقاضای کمک مالی و یا قرض الحسنه کرد و شما به هر دلیلی نمی خواهید پاسخ مثبت بدهید. از طرفی نمی خواهید دروغ بگویید. با آن که پول در جیب یا حساب بانکی خود دارید، می گویید: فعلا دستم خالی است. شنونده فکر می کند که منظورتان نداشتن پول است، در حالی که قصد شما این است که پول در کف دست تان نیست؛
یا کسی درِ خانه شخصی را می‏زند و فرزندش در را باز می‏کند. آن شخص می‏پرسد: پدرت کجاست؟ فرزند می‏گوید: پدرم این جا نیست؛ در حالی که پدرش در خانه است. از جهتی که این جا نیست، یعنی فعلاً جلوِ درِ خانه نیست، درست است؛ ولی مخاطب اشتباه برداشت می‏کند که در خانه نیست.
توریه(بر وزن توصیه) به سخنی گفته می‏شود که شنونده از آن چیزی می‏فهمد و گوینده از آن چیز دیگری را اراده می‏کند(۱) بنا براین توریه آن است که انسان طوری سخن بگوید که در فهم شنونده برداشت اشتباهی ایجاد کند.
نقل است یکی از اهل سنت از شیعه ‏ای پرسید: جانشین بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله کیست؟ شیعه که از سنی احساس خطر جانی می کرد، جواب داد: کسی که دخترش در خانه او است.
آن شخص تصورکرد که ابوبکر را می‏گوید؛ چون دخترش عایشه زن پیامبر بود. ازاین‏ رو آزاری به شیعه نرساند؛ در حالی که منظور او امیرالمؤمنین علیه السلام بود که دختر پیامبر در خانه حضرت به عنوان همسر بود.
ب – دروغ مصلحت آمیز: دانشمندان اسلامی اعمّ از شیعه و سنی، در باب کذب، به پیروی از روایات، مواردی را از حکم دروغ استثنا و خارج کرده‏ اند که به آن‏ها دروغ مصلحتی گفته می‏شود؛ مانند جایی که حفظ جان مؤمن، حفظ آبروی مؤمن، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنی و مالی در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر و یا غلبه بر دشمن در میدان جنگ متوقف بر دروغ گفتن باشد. (۲)
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده: “احلف بالله کاذباً ونج اخاک من القتل؛(۳) سوگند دروغ بخور و برادر بی‏گناهت را از مرگ نجات بده”.
در این جا به چند نکته باید توجّه داشت:
نخست:
تمام موارد استثنا دروغ به یک موضوع باز می‏گردد و آن این است که دروغ فقط به سبب مصالح مهم‏تری که مفاسد آن را تحت شعاع قرار دهد، مجاز می‏شود؛ البتّه توجه به این موضوع که یک قانون کلی فقهی است، به مسأله صدق و کذب منحصر نیست؛ بلکه سایر محرّمات را هم شامل می شود، مانند خوردن مردار یا خوردن غذای نجس و ناپاک در جایی که خطر مرگ از گرسنگی او را تهدید می کند که برای حفظ جان مجاز می‏باشد؛
چون فایده اصلاح میان مردم و به هم پیوستن دل‏های پراکنده و شستن غبار کینه و دشمنی از دل‏ها، از دروغی که به کسی زیان نمی‏رساند، مهم‏تر است، مجاز معرّفی شده. همچنین در موارد اضطرار برای حفظ جان و ناموس خود یا دیگران یا در طرح و اجرای نقشه‏ های جنگی ممکن است دروغی سبب تسریع در خاتمه جنگ و جلوگیری از ریختن خون‏هایی شود یا دشمن بیدادگر و فاسد و مفسدی از این راه کوبیده شود.
گاهی نیز میان همسران بر سر موضوعاتی گفت و گویی می‏شود که اگر ادامه یابد، گاهی به جدایی یا مفاسد دیگر منتهی می‏شود؛ امّا با یک سخن دروغ، ممکن است مشکل آن‏ها حل شود. اگر درست دّقت کنیم، در این مورد مفاسد و زیان‏های دروغ بسیار خفیف‏تر است و با فایده آن برابری نمی کند.
دوم: مشهور میان فقیهان ما این است که وقتی دروغ به سبب ضرورتی تجویز می‏شود، باید از توریه استفاده کرد. تا توریه ممکن است، دروغ صریح نباید گفت؛ به همین جهت در موارد ضرورت چنان باید سخن بگوید که از دروغ خارج شود.
سوم: علما توریه را در صورتی جایز می‏دانند که باعث از بین رفتن حقّ شخّصی نشود.
چهارم: اگر چه چیدمان کلمات و شیوه به کارگیری واژه ها در دروغ و توریه، تفاوت وجود دارد، ولی مهم ترین تفاوت توریه با دروغ “قصد و نیت” گوینده است. قصد و نیت چون یک امر قلبی و شخصی است، غالبا پس از کشف واقعیت، شنونده، توریه را دروغ و توریه کننده را دروغگو می پندارد و حال آن که پندار شنونده درست نیست.
با توجه به این توضیحات، وقتی راه توریه باز باشد، ضرورتی نداشت که انبیا دروغ مصلحت آمیز بگویند. آن ها توریه می کردند. نمونه توریه انبیا در قرآن و روایات فراوان است. مثل روایات متعّددی که در توجیه گفته حضرت ابراهیم(ع) در پاسخ بت پرستان آمده که پرسیدند:
آیا بت ها و خدایان ما را شما قطعه قطعه کرده ای، که پاسخ می دهد:
بل فعله کبیرهم هذا فاسئلوهم ان کانوا ینطقون؛ بزرگشان آن را انجام داده است. پس از آن ها بپرسید، اگر می توانند سخن بگویند، (۴)حضرت از واژه “بل”در آغاز و استفاده از شرط “ان کانوا”در پایان مفهوم خاصی به جمله داد. نیز توجیهی که برای گفتار سخنگوی یوسف(ع)(انکم لسارقون)، (۵) وارد شده است.
به این نکته هم باید توجه کرد که توریه در صورتی که موجب تزلزل اعتماد عمومی مردم شود جایز نیست، چرا که سرمایه انبیاء در طریق تبلیغ همان سرمایه اعتماد عمومی مردم است(۶) و اگر توریه باعث جهل مردم و فریب آنان شود از شأن انبیاء و ائمه بدور است که چنین عملی را مرتکب شوند.

پی نوشت ها:
۱. ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، قم: مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۷۷ش، ج‏۳، ص۲۴۱.
۲. ملااحمد نراقی، معراج السعاده، قم: هجرت، ۱۳۷۷ش، ج ۲، ص ۵۷۵؛ واحیأ علوم الدین، غزالی، ج ۳، ص ۱۷۸ و ۱۷۹؛ صحیح مسلم بشرح النووی، ج ۱۶، ص ۱۵۷ و ۱۵۸، دارالکتاب العربی.
۳. حرعاملی، وسائل الشیعه، داراحیأ التراث العربی، ، ج ۱۶، ص ۱۳۴.
۴. انبیا(۲۱)، آیه ۶۳.
۵. یوسف(۱۲)، آیه ۷۰.
۶. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج‏۱۹، ص۹۷.
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.