آیا تمام کلمات و سخنان پیامبر اکرم(ص) وحى بوده است یا نه؟

0 39

 به عبارت دیگر، آیا همه سخنانی که بر زبان مبارک رسول الله(ص) جاری می‌شد و به تبع آن افعال و اعمالی که از آن‌حضرت صادر می‌گردید، آموخته‌ها و تعالیمات الهی بود که از طریق وحی به وی ابلاغ شده، یا این‌که آن‌حضرت خود گفته و سخنانی غیر از وحی دارد و یا باید سخنان آن‌حضرت را که مربوط به دین و احکام آن است و گفته‌هایی که مربوط به محاورت روزمره و عادی زندگی است، جدا کرد و میان این دو تفاوت قائل شد؟

پاسخ:

بدون تردید پیامبران الهی رابطه ای خاص با خداوند متعال داشته اند و از طریق این ارتباط، احکام، قوانین و تعلیمات الاهی را دریافت کرده و به مردم ابلاغ می کردند. حقیقت و ماهیت این رابطه، بسیار پیچیده است و بشر از درک آن عاجز است، البته این به معنای جهل مطلق انسان به این موضوع نیست. به بیان دیگر مسئله ی “وحی” از جمله موضوعاتی نیست که چون انسان قدرت شناخت کنه و حقیقت آن را ندارد، پس باید آن را رها کند، بلکه می تواند به اندازه ی گستره ی عقل، فهم و ادراک خود، پیرامون وحی و کلام خداوند کاوش نماید. وحی در لغت: وحی اصل و قاعده ای برای رساندن “علم” و غیر آن است. ویژگی های وحی عبارت است از: اشاره ی سریع به نوشتار و رسالت و گاهی اعلام به رمز و تعریض، زمانی به صورت برهنه از ترکیب، اشاره به برخی اعضا و زمانی به الهام و کلام پنهان. بنابراین، پنهان، سریع و مرموز بودن از ارکان اصلی وحی به شمار می رود.[۱] حقیقت وحی: وحی غالباً از سنخ علم و ادراک است، نه از جنس تحریک و عمل، اگرچه انسان در هنگام عمل از مجاری فکر و اندیشه استمداد می جوید. علم و ادراک نحوه ی خاص وجود است که منزه از ماهیت است. به عبارت دیگر، وحی مفهومی برگرفته از “ستی” است. از این رو، ماهیت ندارد و نمی توان آن را از طریق جنس و فصل و حد و رسم تعریف کرد. پس وحی منزه از آن است که تحت مقولات معروف ماهوی قرار گیرد. مفهوم وحی – مانند معنای هستی – دارای مصداقی است که آن مصداق، مراتب گوناگون و متفاوتی دارد.[۲] لذا تعریف هایی که برای وحی شده، تعریف شرح الاسمی است نه حقیقی. علاوه وحی یک ارتباط عادی نیست، تا درک آن برای همه امکان پذیر باشد. تعریف وحی: علامه طباطبایی در تعریف وحی می فرماید: وحی شعور و درک ویژه است در باطن پیامبران که درک آن جز برای آحادی از انسان ها که مشمول عنایات الاهی قرار گرفته اند میسور نیست.[۳] وی در جای دیگر می نویسد: وحی عبارت است از امری خارق العاده از قبیل ادراکات باطنیه، شعور مرموزی است که از حواس ظاهر پوشیده است.[۴] در پاسخ به پرسش مطرح شده باید گفت: دانشمندان اسلامی با استفاده از آیات و روایات نظریات مختلف و متفاوتی ارائه کرده اند: عبدالرزاق لاهیجی در این باره می گوید: کسی اگر گمان کند که پیامبر (ص) در امری از امور، به رأی خود عمل کرده و منتظر وحی نبوده، هر آینه به غایت به امر نبوت و به حقیقت نبی، جاهل باشد و چنین کسی در نزد عقل خارج بودنش از مرتبه ی دین داری اقرب است، سیما که مخالف نص قرآن است (و ما ینطق عن الهوی[۵]، ان هو الا وحی یوحی[۶]) و تخصیص این به بعضی امور در نهایت رکاکت است، چه جمیع امور متعلقه به دین، در حاجت به اذن الاهی و وحی ربانی، علی السویه است و هرگاه پیامبر (ص) عمل به رأی خود نکند دیگری را چه یارای آن باشد.[۷] از تفسیر نمونه نیز چنین بر می آید که: این سخن قرآن “ان هو الا وحی یوحی” تنها در مورد آیات قرآن نیست، بلکه به قرینه ی آیات گذشته سنت پیامبر را نیز شامل می شود که نه تنها گفتار آن حضرت بلکه رفتار و کردار آن جناب نیز بر طبق وحی الاهی است؛ زیرا در آیات ۳ و ۴ سوره ی نجم، به صراحت بیان شده است: او از روی هوا سخن نمی گوید، هر چه می گوید وحی است.[۸] علامه طباطبائی در تفسیر آیه ی (و ما ینطق عن الهوی) می گوید: “ماینطق” مطلق است و مقتضای این اطلاق آن است که هوای نفس از تمام سخنان پیامبر نفی شده باشد، اما از آن جایی که در این آیات خطاب “صاحبکم”[۹] به مشرکین است[۱۰] به خاطر این قرینه ی مقامی باید گفت که منظور این است که آن جناب در آنچه شما مشرکین را به سوی آن می خواند و آنچه از قرآن برایتان تلاوت می کند، سخنانش ناشی از هوای نفس نیست، بلکه هرچه در این باب می گوید، وحیی است که خدای متعال به او نازل می کند.[۱۱] یعنی این آیه وحی بودن همه ی گفته های دینی[۱۲] آن حضرت در مسائل ارشادی و جهان بینی و هدایت نه جزئیات دنیایی را، اثبات می نماید.[۱۳] البته این احتمال مردود است که حرف های عادی و اوامر و نواهی آن حضرت در امور فردی و خانوادگی، مثل این که پیامبر به همسرش بگوید، آن ظرف آب را به من بده، و… از روی هوای نفس بوده باشد،[۱۴] پیامبر (ص) در این نوع سخنان نیز از پشتوانه ی عصمت برخوردار بود و خطا و اشتباه نداشته است.[۱۵] لذا از گفتار و عمل[۱۶] آن حضرت در چنین موضوعاتی، جواز و عدم منافات داشتن آن را با رضایت الاهی، استفاده می کنیم؛ زیرا اگر این اعمال اشکال داشت پیامبر آن را انجام نمی داد.

جهت مطالعه و بررسی بیشتر رجوع شود به: تأملات در علم اصول فقه، سلسله درس های خارج علم اصول، کتاب اوّل، دفتر پنجم، مبادی صدوری سنت، مرتبه و دامنه‏ى عصمت، ص ۳۴- ۶۷، استاد هادوی تهرانی.

پی نوشت:

[۱] راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده وحی.

[۲]جهت آگاهی بیشتر در این زمینه، رجوع شود به: کتاب های وحی و نبوت در قرآن، جوادی آملی؛ مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، هادوی تهرانی، ص ۷۷-۷۸.

[۳]طباطبائی، محمد حسین، المیزان (ترجمه فارسی)، ج ۲، ص ۱۵۹.

[۴] همان، ص ۱۶۰؛ همچنین برای آگاهی بیشتر رجوع شود به استاد هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد، ص ۷۶- ۷۸؛ خسرو پناه، عبدالحسین، قلمرو دین، ص ۱۱۷- ۱۳۰ و نمایه: وحى و کیفیت آن، سؤال ۸۸.

[۵]نجم، ۳.

[۶]نجم، ۴.

[۷]فیاض لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، ص ۴۶۱.

[۸]تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۴۸۱.

[۹]نجم، ۲.

[۱۰] مشرکینی که دعوت پیامبر و قرآنی را که بر ایشان می خواند، دروغ و افترا بر خدا می پنداشتند.

[۱۱]طباطبائی، محمد حسین، المیزان (ترجمه فارسی)، ج ۱۹، ص ۴۲؛ حسینی طهرانی، سید محمد حسین، مهر تابان، ص ۲۱۲- ۲۱۳.

[۱۲] یک عنصر دینى، عنصرى است که در سعادت واقعى انسان نقش دارد.

[۱۳] جوادی آملی عبدالله، تفسیر موضوعی فرآن، سیره ی رسول اکرم (ص)در قرآن، ج ۸، ص۳۲.

[۱۴]دقت شود که گفتار ما بالاتر از این سخن است که بعضی گفته اند که بدون تردید، وجود پیامبر اکرم (ص) علاوه بر ویژگی رسالت و نازل شدن وحی بر آن وجود مبارک، خود از افراد برجسته و ممتاز و با تجربه عصر و زمان خود بوده است. بنابراین می توانند دارای دو نوع سخن و گفتار باشد:

الف- سخنان و گفتار وحیانی مانند آیات قرآن و احادیث قدسی.

ب- سخنان حکیمانه عقلانی که از شخصیت ممتاز و عقلانی آن حضرت سرچشمه گرفته است.

[۱۵] اگر چه نتوان دینی بودن آن را اثبات نمود و ملازمه ای بین آن دو قایل شد؛ یعنی گفته شود معصوم در هیچ موردى گرفتار غفلت، خطا، نسیان، و عصیان نمى‏شود، چه گفتار و رفتار او مربوط به یک امر دینى باشد و چه آنچه مى‏گوید یا انجام مى‏دهد، امرى غیر دینى باشد. بنابراین اگر معصوم حقیقتى را بیان نماید که عنصر دینى نباشد – مثلاً از یک مطلب علمى سخن بگوید -، قطعاً سخن او مطابق با واقع است. همان گونه که اگر مطلبى شرعى و دینى را بیان نماید، هیچ خطایى در سخن او نیست. تأملات در علم اصول فقه، کتاب اول، دفتر پنجم، مبادی صدوری سنت، مرتبه و دامنه‏ى عصمت، ص ۳۵.

[۱۶] از آیه “و ما ینطق عن الهوی” استفاده می شود که رفتار و سیره ی پیامبر (ص) هم علاوه بر گفتار آن جناب، هیچ گاه بدون اذن وحی نبوده است و اگر هم فرضا چنین معنای فراگیری را نتوانیم از این آیه استنباط کنیم از آیات دیگری مثل آیه ی ۵۰ سوره ی انعام و آیات دیگر، چنین چیزی استظهار می شود. جوادی آملی عبدالله، تفسیر موضوعی فرآن، سیره ی رسول اکرم (ص) در قرآن، ج ۸، ص ۳۳.

منبع: سایت اسلام کوئست نت

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.