از زندگی پیامبر(ص) چه درسی می گیریم؟
قرآن مجید پیامبر اکرم(ص) را اسوه نیک معرفی کرده است. (۱) و در جای دیگر ابراهیم و اصحاب او را اسوه حسنه می داند. (۲)دلیلش آن است که “انتخاب فرستادگان خدا از میان انسان ها به خاطر آن است که بتوانند سر مشق عملی برای امت ها باشند؛ زیرا مهم ترین و مؤثرترین بخش تبلیغ و دعوت انبیاء دعوت های عملی آن ها است و به همین دلیل دانشمندان اسلام معصوم بودن را شرط قطعی مقام نبوت دانسته اند”. (۳)
پیامبر اکرم(ص) که در همه صفات عالی انسانی سرآمد بود طبیعی است که همه رفتار و گفتار و حرکات و سکناتش می تواند سر مشق دیگران باشد. از نظر تربیتی ثابت شده است که الگوهای تربیتی نقش مؤثری در سازندگی نفوس دارد. هرشخصی در هر رتبه ای که باشد باید به بزرگان خود تأسی کند.
امام علی(ع) که خود اسوه مؤمنان است از تأسی به پیامبر اکرم(ص) و الگو پذیری از آن حضرت یاد کرده و فرموده اند: صبر و شکیبایی بر حاکمان اسلامی واجب است، زیرا خداوند به پیامبرش دستور می دهد شکیبایی کن آن چنان که پیامبران اولوالعزم شکیبایی کردند و همین معنا را بر دوستان و اهل طاعتش با دستور به تأسی جستن به پیامبر واجب فرموده است. (۴)
صبر پیامبر در برابر اذیت و آزارهای قریش، یهودیان و منافقین نتیجه ای شیرین که رشد و توسعه اسلام در اقطاب عالم باشد را در پی داشت.
چنانجه ما نیز با تاسی از پیامبر در برابر اهداف مقدسمان به انجام تکلیف و ادامه مسیر همت بگماریم و در برابر نا ملایمات خسته نشده و صحنه را خالی نگذاریم نتیجه ای شیرین خواهیم گرفت و اگر پیامبر(ص) در زندگی ما اسوه و سرمشق باشد قطعاً برنامه های زندگی ما دگرگون خواهد شد و آحاد جامعه به سعادت و کامیابی خواهند رسید.
یکی دیگر از ویژگی های پیامبر اسلام تواضع ایشان بود که به نمونه هایی از آن می پردازیم
۱. آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود که متن روایت او را”خاضع الطرف” مینامد یعنی به زمین نگاه میکرد و سر را کمتر بالا میبرد، این چنین با وقار و متین. . . با ادب و فروتن. چنان در برابر خالقش خاضع و خاشع بود که بیشتر سرفرود میآورد و کمتر سر را بلند میکرد. همیشه خدا را حاضر و ناظر میدید و لحظهای بلکه کمتر از لحظهای هم از یاد و ذکر خدا غافل نبود.
۲. یکی دیگر از نشانههای بارز تواضع و خوی نیکویش این بود که به هر که میرسید، پیشقدم در سلام کردن بر او بود، سلام که خود تحیت اسلامی است و پیامبر آن را به ما یاد داده، خود نیز بیش از همه و پیش از همه به آن عمل میکرد و قبل از آنکه دیگری بر او سلام کند، او خود سلام میکرد. هرگز پیامبر ملاحظه نمیکرد که آنفرد بزرگ است یا کوچک، دانشمند استیا بیسواد، ثروتمند است یا فقیر.
۳. یکی دیگر از موارد تواضع و فروتنی حضرت این بود که هر وقت وارد مجلس میشد، هر جا که جای خالی بود مینشست، مانند ما خودخواهان یا نادانان نبود که دنبال صدر مجلس هستیم، و خیالمیکنیم که باید بالا و بالاتر نشست. اصلا آن جا که انسان والا مینشیند والا است نه آنکه انسان والا باید در جای والا نشیند.
قطعا این از تواضع است که انسان در جایی که خالی است بنشیند و هرگز منتظر نباشد که دیگران در برابرش قد علمکنند و برخیزند تا آن جناب را در صدر مجلس بنشانند. این حالت بدون تردید برخاسته از هوای نفس است و تکبر که باید زدوده شودو گاهی بلکه بیشتر به خاطر عقدههای درونی و محرومیتهای دیرینه است که شخص میخواهد از این راه خودی را نشان دهد!!
۴. پیامبر آرام و آهسته سخن میگفت و هیچ گاه فریاد نمیزد و صدا را بلند نمیکرد. و مجلس آن حضرت نیز از چنان آرامشی برخوردار بود که عین ادب و تواضع است و کسی در مجلس پیامبر بلند سخن نمیگفت “و اغضض من صوتک” و دستور هم همین بود کهکسی صدایش را بالاتر از صدای رسول الله نکند “لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی” و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن میگفت لذا مجلسش بسیار آرام و با وقار بود که حتی صدای به هم زدن بالپرنده به گوش میرسید.
۵. “لایقطع علی احد کلامه” هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد و تا شخصی مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش میداد و پس از تمامشدن سخنش آرام پاسخش را میگفت. و چنان اصحابش را تربیت کرده بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا میشد، تمام حاضران ساکتمیشده و سراپا گوش میشدند “کان علی رؤوسهم الطیر” و هرگاه سخن حضرت تمام میشد بدون آنکه سخنانشان با هم تزاحم کند، با هر یک به نوبت حرف میزد.
۶. نکته دیگری که بسیار جالب و ارزنده است و باید مدنظر قرار گیرد این است که حضرت در هنگام سخن گفتن، به افراد یکسان نگاه میکرد “و کان یساوی فی النظر والاستماع للناس” و باید سخنگویان محترم این مطلب را دقت کنند که یکسان و مساوی درحال حرف زدن به این طرف و آن طرف نگاه کنند زیرا این نکته ظریف اخلاقی است که در نگریستن به افراد(هنگام صحبت کردن)انسانفرق بین این و آن نگذارد و همه را به یک دید بنگرد کهامیدواریم در موارد دیگر نیز این تساوی و یکساننگری حفظ شود. راستی چه زیبا است تربیت رسول الله! بنابراین، هر که بخواهد بیشتر به پیامبر نزدیک گردد، باید رفتار و اخلاقش را با آن حضرت نزدیکتر کند.
۷. “و کان یجالس الفقراء و یواکل المساکین” او نه تنها با مالداران و دارایان مجالست میکرد. بلکه با فقرا و مستمندان نیز همنشین بود. بلکه قطعا حضرت از نشستن با فقرا بیشتر لذت میبرد و اگر با ثروتمندان مینشست به خاطر هدایت کردن آنان بود نه چیز دیگر.
۸. پیامبر اگر سواره بود هرگز نمیپذیرفت که شخصی همراه و همگام او پیاده راه رود. از او میخواست که بر مرکبش در کنارش سوار شود و اگر قبول نمیکرد یا امکان نداشت، به او میفرمود:از من جلوتر برو تا من در پس تو آیم و به تو برسم. این چه عظمتو بزرگواری است انسانها را سرگردان میکند و به حیرت وا میدارد. (۵)
برای آگاهی بیشتر به کتاب سنن النبی از علامه طباطبائی مراجعه نمائید.
پی نوشت ها:
۱. احزاب(۳۳) آیه ۲۱.
۲. ممتحنه(۶۰) آیه ۴ و ۶.
۳. ناصر مکارم و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۶۴، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران: بی تا.
۴. همان.
۵. ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۲۲۲، محمد جواد مهری.
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی