چرا پیامبر(ص) که مظهر مهربانی بودند جنگ میکردند؟
بعد از بیان چند نکته درباره شخصیت پیامبراعظم(ص)، به تحلیل و بررسی چرایی جنگ های دوره ایشان با بیان برخی مصادیق آن می پردازیم.
برای شناخت پیامبراکرم(ص) بهترین منبع قرآن کریم می باشد، چراکه در این کتاب الهی آیات فراوانی درتوصیف ایشان وجود دارد. ما در این قسمت ضمن رعایت اختصار برخی آیات که شخصیت ایشان را توصیف کرده و در جواب گویی به سوال ذکر شده یاری دهنده ما می باشند، بیان می کنیم.
خدای متعال درآیه ۱۲۸سوره توبه پیامبراکرم(ص) را اینگونه توصیف می کند:
لَقد جاءکُمْ رسَولٌ مِنَ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم حریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ رَئوُوفٌ رحیمٌ.
“پیامبری از بین خودتان به سویتان آمد. وضع پریشانی و جهل شما بر او دشوار می آید. به شما اهتمام دارد و با مؤمنان رئوف و مهربان است. “
از این آیه می توان فهمید که ایشان اهتمام وسعی فراوان، همراه با دلسوزی زیاد برای نجات انسانها ازجهل وگمراهی داشتند و این مسئله به گونه ای بوده که خداوند متعال از کلمه “حریص”، صفت مشبهه حرص که دلالت بر شدت علاقه ایشان برای هدایت و نجات انسانها می کند، استفاده کرده است.
درآیه ۱۵۹ سوره آلعمران” فَبما رَحْمَهٍ مِنَ اللّه ِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّا غَلیظَ الْقَلْب لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک. خداوند با رحمت خویش تو را با مردم مهربان و خوش خو گرداند و اگر تندخو و سخت دل بودی، مردم از پیرامون تو پراکنده می شدند. ” خداوند متعال تصریح می کند که ایشان بواسطه رحمت الهی در راه هدایت مردم با مهربانی و نرمخویی با مردم روبرو می شدند. باتوجه به لحن آیه می توان گفت این مسئله یک سیره دائمی درطول حیات بزرگوارشان بوده است.
ازآنچه تاکنون بیان کردیم می توان نتیجه گرفت اصل کلی در سیره پیامبر(ص) دعوت انسانها به دین اسلام همراه با مهربانی و محبت به شکلی صلح آمیز می باشد.
دعوت اوّلیه رسول خدا به مدت سیزده سال در مکه و نامه هایی که پس از هجرت به اُمرا و سلاطین و رؤسای قبایل و شخصیت های برجسته معنوی و سیاسی نوشته است، شاهدی مهم بر این مدعاست و اینکه روش اصلی ایشان در مسیر تبلیغ و هدایت انسانها روشی صلح آمیز مبتنی بر منطق و برهان در دعوت و تبلیغ برای گرویدن به اسلام بوده است.
اما خداوند متعال در قرآن کریم درکنار آیاتی که ذکرشد، تصریح می کند پیامبرش برای هدایت انسانها آمده و اگر کسانی بخواهند در این راه مقابل ایشان ایستادگی کنند و به فتنه انگیزی بپردازند و دست از ظلم و فساد در زمین برندارند وی باید با ایشان به سختی مقابله کند و در این راه اگر نیاز به جنگ نیز بود باید به آن تن دهد تا خطر این گمراهان را از سایر انسانها بکاهد.
نمونه آشکار برای این ادعا آیه ۲۹سوره فتح می باشد، خداوند متعال دراین آیه می فرماید: “مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ. . . محمّد(ص) فرستاده خداست و افرادی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. . . “
هروجدان بیداری نیز میداند، این امری طبیعی است که گاهی برای پارهای از جوامع بشری، شرایطی پیش میآید که هیچ راهی جز توسّل به جنگ برای آنان باقی نمیماند. در این صورت، جنگ، نه تنها غیر انسانی نیست، بلکه ترک آن نیز جز ذلّت، چیز دیگری به همراه نخواهد داشت و به این دلیل قرآن کریم، نبرد و جنگ را در شرایط ویژه و با حدود معین و مشخص، تجویز کرده و سستی در آن را گناهی بزرگ میداند. و آنرا بعنوان “جهاد در راه خدا” یکی از ارکانها مقدّس حکومت اسلامی به حساب می آورد.
بیان چرایی جنگ های پیامبراکرم(ص):
در مرحله دعوت علنی پیامبراسلام(ص)، اشراف مکّه و قبایل عرب، علیه پیامبر و نهضت اسلام، به مقابله برخاستند و پس از تهدید و آزار و شکنجه مسلمانان، آنان را مجبور به ترک مکّه نمودند. مسلمانان در این مرحله، شکنجههای سختی را از سوی دشمنان تحمّل کردند که با هجرت پیامبر(ص) به مدینه، پایان پذیرفت و بعد از این مرحله بود که دوران جنگ مشرکان علیه مسلمانان شروع شد.
در حقیقت، مشرکان و ریاست طلبان قریش بودند که بنای جنگ را گذاشتند و پیامبر(ص) مجبور بود از خود و یارانش و در واقع، از جامعه اسلامی دفاع کند. با توجه به این حقیقت میتوان گفت: “اگر پیامبر اسلام را به حال خود گذاشته بودند، هرگز فرمان(هیچ) جنگی را صادر نمیکرد و این همه جنگ هایی که در اسلام واقع شد، همه اش تحمیل به اسلام بود و او را به این واداشتند”.(۱)
بنا بر این، اگر دشمنان جامعه اسلامی، به مسلمانان کاری نداشتند و به عناوین و تمهیدات گوناگون، به تهدید و ارعاب و تجاوز آنها مبادرت نمیکردند، جنگی صورت نمیگرفت و خونی ریخته نمیشد. در ادامه، به علل بعضی از جنگهای پیامبر(ص) اشارهای کوتاه میکنیم:
۱. جنگ بدر
جنگ بدر کبری در ماه رمضان سال دوم هجری بین مسلمانان و مشرکان مکه در سرزمین بدر رخ داد. دلیل اصلی این جنگ آن بود که مشرکان مکه اموال مسلمانان مهاجر را مصادره کرده بودند و مسلمین مهاجر در شهر مدینه در تنگدستی و فقر به سر میبردند. از این رو وقتی رسول خدا(ص) خبر یافت کاروان تجاری قریش به سرپرستی ابوسفیان بن حرب از شام به مکه باز میگردد، تصمیم گرفت با سپاه مسلمین به کاروان حمله ببرد(۲)و به تلافی اموال مصادره شدهی مسلمانان مهاجر، اموال و کالاهای بازرگانان قریش را مصادره کند تا بنیه مالی مسلمانان تقویت شود.
ابوسفیان زمانی که از خروج رسول الله(ص) برای مصادره کاروان با خبر شد از ادامه حرکت خودداری کرد و شخصی به نام “ضمضم بن عمرو غفاری” را به مکه فرستاد و به او گفت: بزرگان مکه و صاحبان کالا را با خبر کن تا برای نجات کاروان از حمله مسلمانان اقدام کنند(۳)او نیز طبق سفارش ابوسفیان هنگام ورود به مکه گوش های شتر خود را برید و بینی آن را شکافت و جهازش را برگرداند و پیراهن خود را از جلو و عقب چاک زد و روی شتر ایستاد و فریاد زد: “ای قریش خسارت خسارت؛ اموال شما که همراه ابوسفیان است در معرض حمله محمد(ص) و یارانش میباشد کمک کنید. “(۴)
از این عبارت مشخص می شود که مال التجاره موجود در این کاروان تنها مال شخصی ابوسفیان نبوده بلکه اموال قریش بوده که سرپرستی کاروان بر عهده ابوسفیان بوده است و مصادره آن اموال، به تلافی مصادره اموال مسلمین در مکه بوده نه اینکه جنگ ابتدایی.
لازم به ذکر است با اقداماتی که ابوسفیان انجام داد سپاه قریش به سوی مسلمانان حرکت کردند و پیامبراکرم(ص) بعد از آنکه با سپاه قریش بجای کاروان تجاری روبرو شد چاره ای جز نبرد نداشت؛ چراکه عقب نشینی به منزله حمله کفار به مدینه و نابودی و فروپاشی حکومت اسلامی بود.
۲. جنگ احد:
در جنگ بدر مشرکین شکست سختی خوردند به طوریکه بعضی از سران قریش مثل ابوجهل به درک واصل شدند و بعضی نیز از غصه مثل ابولهب، هلاک شدند و بعضی دیگر مثل ابوسفیان آتش انتقام درونشان را آرام نمی گذاشت.
ابوسفیان که بعد از ابوجهل و ابولهب بزرگترین شخص مشرکین قریش محسوب می شد به دنبال انتقام و آراستن سپاه برای تلافی از مسلمانان بود. طبری به خوبی دلیل جنگ احد را بیان می کند وی میگوید:
سبب جنگ احد میان پیمبر و مشرکان قریش جنگ بدر بود که جمعی از اشراف قریش در اثنای آن کشته بودند و چون باقیمانده قریشیان به مکه بازگشتند و ابو سفیان بن حرب نیز کاروان را به مکه رسانید، عبد الله بن ابی ربیعه و عکرمه بن ابو جهل و صفوان بن امیه با تنی چند از سران قریش که به روز بدر پدر یا پسر یا برادرشان کشته شده بود با ابو سفیان و همه کسانی که در کاروان چیزی داشتند سخن کردند
و گفتند: “محمد نیکان شما را بکشت با مال کاروان برای جنگ وی کمک کنید. ” و آنها پذیرفتند و قرشیان با جمع حبشیان و قبایل کنانه و مردم تهامه که اطاعتشان میکردند برای جنگ پیامبر آماده شدند. (۵) سپاه قریش تا نزدیکی های مدینه آمدند و در حوالی مدینه کوه احد موضع گرفتند، کوه احد در اطراف مدینه است و این خود نشانگر این است که این مشرکین بودند که به قصد جنگ عازم مدینه شده بودند.
با توجه به مطالب یاد شده این جنگ نیز فقط برای دفاع از کیان اسلام اتفاق افتاد و حضرت چاره ای جز آن نداشتند.
۳. جنگ احزاب:
جنگ احزاب در سال پنجم هجری بوقوع پیوست. این جنگ به دو اسم خندق و احزاب معروف است اگر به معنای هر اسمی توجه کنیم مشخص می شود که این جنگ نیز برای دفاع ازکیان اسلام و مسلمانان اتفاق افتاد.
خندق: نام گذاری خندق برای این جنگ به دلیل خندقی بود که دور مدینه کندند تا مشرکین وارد مدینه نشوند پس معلوم است مشرکین شروع کننده جنگ بودند.
احزاب: این جنگ را برای آن احزاب نامیدند چون در این جنگ مشرکین قریش از قیبله های مختلف و احزاب متفاوت نیرو طلب کرده بودند تا کار مسلمانان را یکسره کنند.
اما شرح واقعه
نیروهای مشرک و یهود، با یکدیگر هم پیمان شدند و به همراه گروههای مختلف دیگر، حدود یک ماه، مدینه را محاصره نمودند. مسلمانان برای جلوگیری از پیشروی و دفع تهاجم و توطئه آنها در اطراف مدینه، خندق حفر کردند. در این هجوم، مشرکان از کمک های مالی و تدارکاتی یهودیان بهره مند میشدند، به طوری که در واقع، قدرت پنهان و حامی و طرّاح این هجوم، یهودیان بودند. در این جنگ تعداد نیروهای دشمن ده هزار نفر بود؛ که به فرماندهی ابوسفیان رهسپار مدینه شده بودند. نتیجه این جنگ هم شکست قریش بود، به گونه ای که پس از یک ماه محاصره مدینه بدون رسیدن به هیچ نتیجه ای بازگشتند. (۶)
۴. جنگ خیبر
جلگه وسیع در ناحیه شمالی مدینه را “خیبر” میگفتند که پیش از اسلام، یهودیان، آن جا را برای سکونت اختیار کرده بودند و بعد از ظهور اسلام و هجرت پیامبر(ص) به مدینه، همواره قبایل عرب را به جنگ علیه مسلمانان تحریک میکردند. آنها نیرویی را تشکیل داده بودند که ما امروز، آن را با نام “ستون پنجم” میشناسیم. به علاوه، علناً به مخالفت با اسلام نیز میپرداختند و تمام نیروها و امکاناتشان را در اختیار مشرکان قرار میدادند؛(۷) بنا براین، ساکنان خیبر، محور توطئه و آشوب و به عنوان خطر و مانعی جهت جامعه مسلمانان به شمار می آمدند. موارد یاد شده، از جمله انگیزه. هایی بود که موجب گردید تا پیامبر اسلام(ص) به مسلمانان دستور بدهد که خیبر را محاصره و فتح نمایند.
نتیجه گیری
از مجموع آنچه بیان شد میتوان نتیجه گرفت اصل اولیه در سیره پیامبراکرم(ص) روشهای صلح آمیز و عاری از خشونت بوده و آنچه در تاریخ به عنوان جنگهای پیامبر اکرم(ص) ذکر شده است یا بخاطر دفاع از اسلام و مسلمانان بوده و یا بخاطر دفع توطئه و فتنه های خطرناک برخی افراد و گروه ها بوده است.
معرفی چند منبع:
فروغ ابدیت، آیه الله جعفر سبحانی
سیره رسولخدا، رسول جعفریان
تاریخ پیامبر اسلام، آیتی
پی نوشت ها:
۱. علامه طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج ۴، ص ۲۶۱.
۲. ابن هشام؛ السیره النبویه، محمد محی الدین عبدالحمید( تحقیق و ضبط و تعلیق )، قاهره، مکتبه محمد علی صبیح و اولاده، ۱۳۸۳ ق، ج ۲، ص۴۴۰.
۳. یعقوبی، احمد بن اسحاق؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی تا، ج۲، ص ۴۵.
۴. السیره النبویه، پیشین، ج۲، ص۴۴۲.
۵. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ناشر: دار التراث، بیروت، ۱۳۸۷ ق، ج۲، ص۴۴۹.
۶. واقدی، المغازی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، (بی تا) ج ۲، ص ۴۷۰ و کتابهای تاریخ دیگری که بحث جنگ خندق را مطرح نموده اند.
۷. جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج ۲، ص ۲۳۹. (نسخه الکترونیکی)
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی