آیا خداوند بی عدالتی را توسط پیامبر (ص) مباح شمرده؟
در آیه ۵۱ احزاب خطاب به پیامبر آمده است: اوقات خود را هر گونه که می خواهی بین همسرانت تقسیم کن. آیا خداوند بی عدالتی را توسط پیامبر صلی الله علیه وآله مباح شمرده؟ آیا این باعث تفرقه بین همسران و رنجیده خاطر شدن آنها نمی گشت؟ آیا احساسات آنها دارای اهمیت نبوده است؟
پاسخ:
مطابق آیه بالا پیامبر در ارتباط به همسران موظف به تقسیم وقت نیست و آزاد است که نزد هر کدام خواست برود و هر کدام را خواست نگه دارد و هر کدام را خواست طلاق دهد و…؛ چرا؟
قرآن در مورد ازدواج با زینب به روشنی می فرماید:
ُ فَلَمَّا قَضی زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ حَرَجٌ فی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرا(۱)
وقتی زید حاجت خود از او گرفت، ما او را به ازدواج تو در آوردیم [با اینکه کراهت داشتی و…] تا بر مؤمنان راجع به ازدواج با همسرانِ مطلّقه پسرخوانده هایشان بعد از گرفتن حاجت خود از آنان، حرج و سختی نباشد.
در آیه دیگر پس از بیان زنانی که بر پیامبر حلال شمرده شده و ایشان حق ازدواج با آنها را دارد، میفرماید:
لکیلا یکون علیک حرج(۲)
پس ازدواج پیامبر با زینب نه یک امتیاز بلکه تکلیفی بود بر عهده رسول خدا بود تا سنت غلطی که دست و پای مؤمنان را می بست، شکسته گردد و قبحش از بین برود. اجازه دادنها در مورد رفتار با همسران هم برای برداشتن سختی و مشکل از پیامبر بود تا بهتر بتواند تکلیف رسالت را بر دوش بکشد، نه برای خوشگذرانی و رعایت هوای دل ایشان!
علاوه بر این، در آیه قرآن اجازه ازدواج های مکرر به پیامبر با عنوان “نبوت” داده شده است، هم در ابتدای آیه از حضرت با عنوان “نبی” یاد کرده: “یا ایّها النبیّ… ” هم پس از بیان حلال بودن موهوبه( زنی که خود را به پیامبر بخشیده) میفرماید: “إنْ اراد النبیّ أنْ یستنکحها”.
بدین جهت مخاطب را با عنوان “نبی” خطاب کرد تا اعلام کرده باشد. اگر به ایشان اجازه ازدواجهای متعدد داده ایم، و اگر محدودیت هایی را از ایشان برداشته ایم، به خاطر رعایت وجهه نبوت ایشان است و در جهت پیشبرد اهداف نبوت میباشد، نه به جهت رعایت هوای دل پیامبر!
چقدر فرق است بین بیان قرآن و بیان آنان که پیامبر را از دایره تنگ چشم خود میبینند! خداوند میفرماید: ای رسولِ ما، تو برای مصالح اسلام و مسلمانان، نیز انجام بهتر وظایف رسالت و نبوت، لازم میبینی با افرادی ازدواج کنی و ما بر مسلمانان در مورد ازدواج، احکام محدودکننده نازل کردهایم اما محدودیتها را از تو برمیداریم و اجازه میدهیم برای انجام بهتر رسالت و نبوت و رعایت مصالح اسلام و مسلمانان، آزاد باشی و به مشکل و بنبست گرفتار نشوی.
بنابراین مطابق بیان قرآن، خداوند در دادن اجازه ازدواج های مکرر و در برداشتن بعض محدودیت ها از حضرت، در صدد برآوردن خواهش دل پیامبر نبوده، بلکه به جهت رعایت مصلحت اسلام و مسلمانان، به ایشان آزادی عمل داده است.
“از زنان خود، هر کدام را که میخواهی، در نوبت مؤخر دار و هر کدام را میخواهی، با خود نگه دار… .(۳)
نکته مهم آن است که رسول خدا با وجود این اجازه ویژه، سعی بسیار داشتند در ارتباط با همسران، عدالت را رعایت کنند و با وجود اینکه اختیار تمام داشتند. اما بر خود سخت میگرفتند و عدالت را در نهایت درجه ممکن، در حق آنان رعایت میکردند.
بنا بر این رسول خدا چون مسؤولیت سنگین رسالت را بر عهده داشتند، هم تکالیف خاص داشتند و هم بعض محدودیت ها از ایشان برداشته شده بود تا بهتر بتوانند بار رسالت را بر دوش بکشند.
از طرفی نماز شب بر ایشان واجب می شود تا ظرفیت روحی برای تحمل قرآن و ادای رسالت بیابند و از طرفی حقوق ویژه می یابند تا محدودیت ها و تکالیف، مانع انجام رسالت نگردد.
وضع قوانین ویژه برای شرایط و افراد ویژه، تبعیض و خلاف عدالت نمی باشد. پیامبر شرایط و مسؤولیت ویژه دارد پس باید شرایط و احکام و اجازه های ویژه داشته باشد. اما این احکام و اجازه های ویژه باید در راستای تکلیف و شأن ویژه اش باشد نه در راستای مهیا کردن اسباب عیش و راحتی و بهره مندی او.
خلاصه آن که یک رهبر بزرگ الهی همچون پیامبر(ص) آن هم در زمانی که در کوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئههای خطرناکی از داخل و خارج برای او میچینند، نمیتواند فکر خود را زیاد مشغول زندگی شخصی و خصوصیش کند، باید در زندگی داخلی خود دارای آرامش نسبی باشد تا بتواند به حل انبوه مشکلاتی که از هر سو او را احاطه کرده است با فراغت خاطر بپردازد.
آشفتگی زندگی شخصی و دل مشغول بودن او به وضع خانوادگی در این لحظات بحرانی و طوفانی سخت خطرناک است.
با اینکه ازدواجهای متعدد پیامبر(ص) غالبا جنبه های سیاسی و اجتماعی و عاطفی داشته، و در حقیقت جزئی از برنامه انجام رسالت الهی او بوده، ولی در عین حال گاه اختلاف میان همسران و رقابتهای زنانه متداول آنها، طوفانی در درون خانه پیامبر ص برمیانگیخته، و فکر او را به خود مشغول میداشته است.
اینجا است که خداوند یکی دیگر از ویژگیها را برای پیامبرش قائل شده، و برای همیشه به این ماجراها و کشمکشها پایان داد، و پیامبر(ص) را ازاین نظر آسوده خاطر و فارغ البال کرد.
میدانیم یکی از احکام اسلام در مورد همسران متعدد آن است که شوهر اوقات خود را در میان آنها به طور عادلانه تقسیم کند، اگر یک شب نزد یکی از آنها است، شب دیگر نزد دیگری باشد تفاوتی در میان زنان از این نظر وجود ندارد، و این موضوع را در کتب فقه اسلامی به عنوان “حق قسم” تعبیر میکنند.
یکی از خصایص پیامبر(ص) این بود که به خاطر شرائط خاص زندگی طوفانی و بحرانیش مخصوصا در زمانی که در مدینه بود و در هر ماه تقریبا یک جنگ بر او تحمیل میشد و در همین زمان همسران متعدد داشت، رعایت “حق قسم” و هر شب به اندازه مساوی خانه یکی از همسران بودن، به حکم آیه فوق از او ساقط بود و میتوانست هر گونه اوقات خود را تقسیم کند هر چند او با این حال حتی الامکان مساوات و عدالت را چنان که در تواریخ اسلامی صریحا آمده است- رعایت میکرد.
ولی وجود همین حکم الهی آرامشی به همسران پیامبر(ص) و محیط زندگی داخلی او میداد.
و برای اینکه همسران پیامبر نیز بدانند گذشته از افتخاری که از ناحیه همسری با او کسب میکنند با تسلیم در برابر این برنامه خاص در مورد تقسیم اوقات پیامبر(ص) یک نوع ایثار و فداکاری از خود نشان داده و به هیچ وجه عیب و ایرادی متوجه آنها نیست، چرا که در برابر حکم خدا تسلیم شده اند اضافه میکند:
“این حکم الهی برای روشنی چشم آنها و اینکه غمگین نشوند و همه آنها راضی به آنچه در اختیارشان میگذاری گردند نزدیکتر است(ذلِکَ أَدْنی أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ).
زیرا اولا این یک حکم عمومی در باره همه آنها است و تفاوتی در کار نیست، و ثانیا حکمی است از ناحیه خدا که برای مصالح مهمی تشریع شده، بنا بر این آنها باید با رضا و رغبت به آن تن دهند و نه تنها نگران نباشند بلکه خشنود گردند.
ولی در عین حال همانگونه که در بالا نیز اشاره کردیم پیامبر(ص) حتی الامکان تساوی را در تقسیم اوقات خود رعایت میکرد جز در مواردی که شرائط خاصی عدم مساوات را ایجاب میکرد و این خود مطلب دیگری بود که موجب خشنودی آنها میشد، زیرا مشاهده میکردند که پیامبر(ص) با اینکه مخیر است سعی در برقراری مساوات دارد.
در پایان آیه مطلب را با این جمله ختم میکند: “خدا آنچه را در قلوب شما است میداند و خداوند از همه اعمال و مصالح بندگان با خبر است و در عین حال حلیم است و در کیفر آنها عجله نمیکند”(وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً).
آری خدا میداند شما در برابر کدامین حکم قلبا رضا و تسلیم دارید، و در برابر کدامین ناخشنود هستید.
همچنین او میداند چه کسانی در گوشه و کنار مینشینند و به اینگونه احکام الهی در مورد شخص پیامبر(ص) خردهگیری میکنند، و در دل نسبت به آن معترض ند و چه کسانی با آغوش باز همه را پذیرا میشوند.(۴)
پی نوشت ها:
۱. احزاب(۳۳)، آیه۳۷.
۲. همان، آیه ۵۰.
۳. همان، آیه۵۱.
۴. مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، تهران، اسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج ۱۷، ص ۳۸۷و ۳۸۸.
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی