چرا پیامبر اسلام با وجود اینکه بشر بودند، پیامبر جنیان هم بودند؟
در آیه ۹۴ و ۹۵ سوره اسراء خداوند می فرماید که پیامبر هر گروهی از نوع همان گروه است حتی می فرماید اگر گروهی از فرشتگان بر روی زمین با آرامش گام می زدند فرشته ای از آسمان را به عنوان پیامبر آنان می فرستادیم. حال این سوال پیش می آید که چرا پیامبر اسلام با وجود اینکه بشر بودند، پیامبر جنیان هم بودند و جنیان پیامبر دیگری ندارند؟
پاسخ:
آیات مورد اشاره به شرح زیرند:
وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَن یُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَی إِلَّا أَن قَالُواْ أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولًا قُل لَّوْ کاَنَ فیِ الْأَرْضِ مَلَائکَهٌ یَمْشُونَ مُطْمَئنِّینَ لَنزََّلْنَا عَلَیْهِم مِّنَ السَّمَاءِ مَلَکًا رَّسُولا(۱)
و تنها چیزی که بعد از آمدن هدایت مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود(که از روی نادانی و بیخبری) گفتند: “آیا خداوند بشری را به عنوان رسول فرستاده است؟ !” بگو: “(حتی) اگر در روی زمین فرشتگانی(زندگی میکردند، و) با آرامش گام برمیداشتند، ما فرشته ای را به عنوان رسول، بر آنها میفرستادیم!”
با توجه به صراحت فراز اول آیه و آیات متعدد دیگر، مشرکان به جهت توهمات غلط خود بر این باور بودند که پیامبر که بشری مثل آنها است، نمی تواند با غیب وصل شود. پس نمی تواند رسول خدا باشد و خدا اگر بخواهد رسولی بفرستد، باید رسولش ملکی مقرب باشد. این توهم را در آیه دیگری به این گونه بیان کرده است:
ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِکَه(۲)
این مرد انسانی است همانند شما که میخواهد بر شما برتری جوید. اگر خدا میخواست[برای نبوت و رساندن وحی به شما] فرشتگانی را میفرستاد.
در فراز دوم این آیه و آیات فراوان دیگر خداوند در مقام جواب به این توهمات غلط است که پیامبر باید از جنس کسانی باشد که برای انذار و هدایت آنان مبعوث شده است و پیامبران چون برای هدایت و انذار بشر مبعوث می شوند، باید بشری مثل خود آنان باشند همچنان که اگر ساکنان زمین ملائکه بودند، باید برای هدایت و پیام رسانی به آنها ملکی را مبعوث می کردیم زیرا:
۱. مهم ترین بخش تبلیغی یک پیامبر بخش تبلیغ عملی، الگو و اسوه بودن اوست و این تنها در صورتی ممکن است که دارای همان غرائز و احساسات، و همان ساختمان جسمی و روحی باشد و گرنه پاکی فرشته ای که نه شهوت جنسی دارد و نه نیاز به مسکن و لباس و غذا و نه سایر غرائز انسانی در آن موجود است، هیچ گاه نمیتواند سرمشقی برای انسان ها باشد،
بلکه مردم میگویند او از دل ما خبر ندارد و نمیداند چه طوفان هایی بر اثر شهوت و غضب در روح ما جریان دارد. او تنها برای دل خودش سخنی میگوید، او اگر احساسات ما را داشت مثل ما یا بدتر از ما بود! پس اعتباری به حرف های او نیست!(۳)
۲. رسول باید حداقل هم شکل و همزبان و همسان آنانی باشد که برای هدایت و پیام رسانی به آنها مبعوث شده است تا بتوانند با او مانوس شوند و سخنش را بفهمند و سخنشان را بفهمد و بتوانند با او تفاهم داشته باشند؛ اگر آنها انسان هستند باید پیامبر هم حداقل به شکل و شمایل آنان باشد از این رو در آیه دیگر می فرماید:
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً(۴)
و اگر او را فرشته قرار میدادیم حتما وی را به صورت انسانی در میآوردیم.
اما داستان جن و فرشتگان از هم جدا است. اجنه گر چه با انسان ها تفاوت هایی دارند ولی در مسائل کلی خلقت با هم شباهت اساسی دارند و در یک ردیفند و مماثل هم می باشند چرا که آنها مثل انسان دارای عقل و شهوت هستند و مثل انسان مکلفند و باید عبودیت و بندگی خویش را نسبت به خدا اداء نمایند و مؤمن و کافر دارند.
شهید مطهری می نویسد:
بنا بر بیان قرآن جن در خصلتها شبیهترین موجودات به انسان است؛ یعنی موجودی است که مانند انسان تولد دارد، مرگ دارد، حشر دارد؛ ذرّیّه دارد، دوجنسی است و مرد و زن دارد. جن ها به دلیل اینکه عنصر و مبدأ اوّلیشان آتش است بر خلاف انسان که مبدا خلقتش خاک است، از این رو تفاوتهایی هم با انسان دارند.
در بعضی قسمتها و در آنچه که فضیلت و کمال واقعی است، از انسان پایین ترند یعنی دون انساناند؛ و بعضی چیزها را از انسان بیشتر دارند که آنها کمال واقعی شمرده نمیشود. آنچه اینها در آن از انسان پایین ترند این است که در مراحل ایمانی و معنوی [مانند انسان نیستند. ] البته مانند انسانْ مؤمن دارند غیرمؤمن دارند؛ حتی مشرک و کافر دارند، منکر خدا دارند، منکر انبیا دارند، مؤمن واقعی هم دارند. ولی افراد اینها در ایمان، آن مراتبی را که افراد بشر طی میکنند، طی نمیکنند که مثلًا به مقام پیغمبری برسند.
در این جهت تابع بشر هستند یعنی پیغمبرهای بشر هادی و راهنمای آنها هستند نه اینکه از خود پیغمبری داشته باشند و اما به دلیل اینکه عنصر اوّلی که اینها از آن آفریده شده اند با عنصر خاک متفاوت است تفاوت هایی هم با انسان دارند. یکی همان مسأله غیرمرئی بودن است؛ یعنی وجود دارد مانند یک جسم هم وجود دارد ولی یک جسم غیرمرئی. دیگر مسأله سرعت است.
در آنها حرکت وجود دارد، ولی حرکت را به یک سرعتی انجام میدهند که برای بشر غیرقابل تصور است. در یک “آن” میتوانند اینجا باشند و در “آن” بعد در دورترین کرات عالم؛ . . . جن از نظر جسم از انسان خیلی قویتر و نیرومندتر است. از قرآن استنباط میشود که اینها خود را تا نزدیکترین آسمانها که مقر ملائکه هست، میرسانند.
اینها میتوانند خودشان را تا آن افق نزدیک کنند میتوانند از یک سلسله خبرها آگاه بشوند. . . من حدس میزنم[نبودن پیامبر از جنیان و این که آنان به وحی پیامبر انسانی متعبد بوده اند و. . . ] این امر برای آن است که جن یک موجود منحط تر از انسان است یعنی از نظر کمالات و مرتبه تکاملی در یک حد پایین تر و منحط تر از انسان است و انسان از او خیلی برتر و بالاتر است. یک مخلوقی است از نظر درجه تکاملی بین حیوان و انسان(۵).
خداوند فرمود: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون(۶)
من جنّ و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند(و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند).
به جهت همین شباهت و یکسانی در خلقت و غایت آن است که در آیات قرآن معمولا جن و انس در کنار هم آمده و عقاب و ثواب برای هر دو جنس لحاظ شده است(۷).
قرآن صراحت دارد که جنیان هم مخاطب پیامبران انسانی بوده و همچون انسانها مؤمن و کافر و مطیع و عاصی دارند:
وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلی قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ قالُوا یا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا کِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ وَ إِلی طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ یا قَوْمَنا أَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُجِرْکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ وَ مَنْ لا یُجِبْ داعِیَ اللَّهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی الْأَرْضِ وَ لَیْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءُ أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ(۸)
و به یاد آر آن زمان را که عدهای از افراد جن را بسوی تو متوجه کردیم تا صدای تلاوت قرآن را بشنوند همین که در آن مجلس حاضر شدند به یکدیگر گفتند: خاموش باشید ببینیم چه میگوید و چون تمام شد به سوی قوم خود برگشتند و به انذار آنان پرداختند خطاب به قوم خود گفتند:
ما کتابی را به گوش خود شنیدیم که بعد از حضرت موسی نازل شده و کتب آسمانی قبل را تصدیق مینماید و به سوی حق و طریق مستقیم هدایت میکند ای قوم ما دعوت این داعی به سوی خدا را بپذیرید و به وی ایمان آورید تا خداوند گناهانتان را بیامرزد و از عذابی دردناک پناه تان دهد و بدانید که اگر کسی دعوت داعی به سوی خدا را اجابت نکند نمیتواند خدای را در زمین عاجز کند و به جز خدا هیچ ولی و سرپرستی ندارد و چنین کسانی در ضلالتی آشکارند.
همین مضمون در سوره جن هم آمده است و صراحت دارد که جنیان وحی آسمانی بر پیامبران انسانی را شنیده و فهمیده و بدان گردن نهاده یا انکار کرده اند. البته تصریح نشده که پیام همه پیامبران به گوش آنان رسیده، ولی تصریح شده که آنان از وحی بر موسی آگاه شده و بدان ایمان آورده و بعد از حضرت موسی همچنان بر دین او بودند تا این که وحی بر پیامبر را شنیدند و به او ایمان آوردند ولی از شنیدن وحی سایر پیامبران و ایمان بدانان در آیات سخنی نرفته است.
علاوه بر این در آیات قرآن سخنی از پیامبران جنی نرفته است.
آنچه مسلم است و از قرآن و روایات استفاده می شود، این است که پیامبر اسلام(ص) پیامبر جنیان نیز بوده است.
در ضمن بعضی از روایات دلالت می کند بر این که آنها از جنس خود هم پیامبرانی داشته اند و آیه زیر شاید اشعار به این معنا داشته باشد:
یا معشر الجن و الانس الم یأتکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی و ینذرون لقاء یومکم هذا(۹)
“ای گروه جن و انس آیا رسولانی از شما(جنس خود) به سوی شما نیامدند که آیات مرا بازگو می کردند و از ملاقات چنین روزی شما را بیم می دادند. “
بعضی با توجه به آیه بالا گفته اند که همچنان که پیامبران از انسان ها بوده اند بعضی پیامبران هم از جن بوده اند.
در روایتی از امام علی(ع) وارد شده است که مردی شامی از امیرالمؤمنین(ع) سؤال کرد: آیا خدا بر جن پیامبری مبعوث کرده است؟ فرمود: آری پیامبری به نام یوسف بر آنان مبعوث کرده بود که آنان را به خدای عز و جل دعوت می کرد و او را کشتند(۱۰).
اما بسیاری از مفسران بر این نظرند که انبیاء و رسولان فقط از بشر بوده اند ولی گروهی از جنیان با ایمان آوردن به پیامبران از جانب خدا و پیامبران وظیفه انذار قوم جن را بر دوش می گرفتند و با توجه به این مأموریت آنها هم در این آیه “رسول” نامیده شده اند(۱۱).
با توجه به مجموعه مطالب بالا روشن شد که قطعا باید رسول از سنخ کسانی باشد که برای هدایت و انذار آنان مبعوث شده است و اگر پیامبران بشری بر جنیان هم مبعوث شده اند به خاطر شباهت تام و سنخیتی است که در ترکیب و غایت خلقت این دو جنس هست زیرا هر دو موجود مادی و دارای گرایشات مادی و معنوی بوده و از عقل و درک و اختیار برخوردارند و غایت خلقت هر دو هم رسیدن به عبودیت و بندگی خدا و بهشت برین است.
اما ملائکه موجوداتی هستند که خلقتی علوی و ملکوتی دارند و از ماده و شهوت و گناه بری و بیزار ذاتی بوده و به نور و ملکوت و معنویت گرایش ذاتی دارند و پیامبری که از جنس ملائکه باشد نمی تواند الگوی انسانها قرار گرفته و با آنان انیس شده و هدایتگر و تمام کننده حجت بر آنان باشد.
پی نوشت ها:
۱. الاسرا(۱۷ ) آیات ۹۴ – ۹۵.
۲. مؤمنون(۲۳) آیه ۲۴.
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ ش، ج۱۲، ص ۲۹۲.
۴. انعام(۶) آیه۹.
۵. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ج۲۷، ص۷۷۵-۷۷۶.
۶. ذاریات(۵۶) آیه ۵۶.
۷. الرحمن(۵۵) آیه۳۳.
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَی اللَّهِ کَذِباً: جن(۷۲) آیه ۵
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً: اسراء(۷۲) آیه۸۸.
۸. احقاف(۴۶ ) آیات ۲۹-۳۲.
۹. انعام(۶) آیه ۱۳۰.
۱۰. قرشی، سید علی اکبر، أحسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۷ ش، ج۳، ص ۳۱۵.
۱۱. مظهری، محمد ثناء الله، التفسیر المظهری، پاکستان، مکتبه رشدیه، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۲۹۰.
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی