چرا ما باید پیرو پیامبر عربی باشیم؟

0 47

مگر به بیان قرآن پیامبر هر قوم نباید به زبان خود آن قوم باشد؛ چرا ما باید پیرو پیامبر عربی باشیم؟

پاسخ:
قرآن می فرماید:
“وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ؛(۱)
ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم”.
منظور و مفهوم آیه این است که هر پیامبری در میان هر قومی مبعوث شده، با زبان همان قوم با آنان سخن گفته است. مثلاً حضرت لوط با اینکه به لحاظ نژادی با امت خود متفاوت بوده، ولی با زبان همان مردم با آنان سخن می‌گفته و پیام وحی را ابلاغ می‌نموده است، یا حضرت ابراهیم با اینکه سریانی بود، ولی برای مردم حجاز و عرب با زبان خودشان سخن گفت.
آنان را به انجام مناسک حج فرا خواند. حضرت موسی با این که عبری بود، فرعون و قبطیان دیگر را با زبان همان قوم به سوی توحید دعوت نمود. پیامبر اسلام با اینکه عرب بود، یهود عبری، و نصارای رومی و مانند آن ها را با زبان خودشان به اسلام فرا خواند.(۲)
طبق این بیان معلوم می‌شود که مراد آیه این نیست که هر قومی باید پیامبرش از همان قوم و نژاد بوده، تنها با زبان همان قوم سخن بگوید، ‌بلکه مراد این است که فرستادگان خداوند با هر قومی که مأمور هدایت‌شان است، با زبان خود همان قوم سخن می‌گویند و احکام دین خدا را با زبانی به آنان ابلاغ می‌کنند که برای آن ها قابل فهم باشد.
روی این حساب محذوری ندارد که پیامبر اسلام برای همه جهانیان فرستاده شده باشد، چه این که قرآن کریم به صراحت از رسول خدا به عنوان “رحمت عالمیان”(۳) یاد نموده، می فرماید:
ومَا أرْسَلْناکَ إلاّ کافه للناس؛(۴)
ما تو را جز برای جهانیان نفرستادیم.
هر پیامبری به طور طبیعی در قومی و منطقه ای مبعوث می شود. هدایتگری اش را از جایی شروع می کند. طبیعی است که باید همزبان قومی باشد که بین آنان مبعوث شده تا بتواند با آنان ارتباط برقرار کند. قوم، زبان و پیام او را بفهمند. همه پیامبران بعد از انذار و دعوت قومی که بین آنان مبعوث شده اند، اگر برای شان امکان داشته، افراد اقوام دیگر و اهل زبان های دیگر را هم دعوت کرده اند.
لازم هم نبوده که کتابش هم به زبان آنان باشد، زیرا کتاب را ترجمه کرده و برای استفاده در اختیار آنان قرار می دهد. البته خود پیامبر می توانسته به اراده خدا بدون تعلیم و فراگیری زبان آن ها را بداند و بفهمد.
مگر مسیح، پیامبر امت های گوناگون در جهان نیست؟
آیا باید مردم سرزمین های دیگربه این بهانه که مسیح عبری یا آرامی بوده، از پیروی او خود را محروم کنند؟
اصولا مگر حق به زبان خاص تعلق دارد؟
آیا ما خود را از میراث دانشمندان ملت های دیگر، به این بهانه که زبان آنان فارسی نبوده، محروم می کنیم؟
یا پزشکان فارسی زبان گذشته را فقط به خودمان اختصاص داده و دیگران را از استفاده از میراث علمی آنان منع می نماییم؟
آیا معارف توحید و نبوت و معاد و اخلاق انسانی و دستورعمل های حیاتبخش را باید چون به زبان عربی نازل شده اند، به کنار نهیم؟
پیامبران همگی فرستادگان یک خدا برای هدایت انسان ها به سوی سعادت هستند. هر پیامبری همه پیامبران قبل از خود را تصدیق کرده و تایید نموده، به پیامبران بعد از خود بشارت داده، پیروانش را به اطاعت از آنان در صورت درک زمان آن ها فرا خوانده، همگی پیامبران گذشته به آمدن پیامبر خاتم بشارت داده، پیروان خود را به اطاعت از او فراخوانده اند.
حالا چگونه ممکن است مثلا ما پیرو زرتشت به عنوان پیامبر فارسی زبان باشیم و به پیامبر خاتم که سید و سالار پیامبران است، ایمان نیاوریم؟
آیا در قیامت زرتشت ما را توبیخ نخواهد کرد که چرا به سید و سالار ما ایمان نیاوردی؟
آیا اگر خود زرتشت زنده بود، با افتخار به او ایمان نمی آورد؟
چرا در معنویات زبان و وطن و مکان را دخالت می دهیم؟
مگر معنویات تابع زمان و مکان هستند؟
آیا خداپرستی و یکتا پرستی ربطی به فارسی و عربی بودن دارد؟
بنابراین درست است که هر پیامبری به زبان قومی که بین آنان مبعوث شده، سخن می گفته؛ ولی بدین معنا نیست که باید فقط تابع پیامبرانی باشیم که به زبان خودمان سخن گفته، پیامبرانی که به زبان دیگر سخن گفته اند، به ما ربطی ندارند و نباید پیرو آنان شویم و از میراث وحیانی و هدایتی آنان بهره نگیریم.
پیامبر اسلام به شهادت همه پیامبران گذشته و به شهادت آیات قرآن و سخن صریح خود پیامبر، آخرین پیامبر و مبعوث بر همه جهانیان است. همه امت ها از اهل هر زبان و ملت، باید به او ایمان بیاورند و به دین او گردن نهند. آنان که از پذیرش دین او به هر بهانه سر باز زنند، خود را محروم کرده و از سعادت آخرت که نتیجه عمل به دستور و باور به معارف این دین است، خویش را دور ساخته اند.
از نگاه دیگر همه ما افراد نوع انسانی هستیم که بر یک فطرت و یک نوع از خلقت آفریده شده ایم. به همه ما عقل و فهم و فطرت داده شده و خدای ما و همه جهان هم یگانه است. حق هم یکی بیش نیست. غایت همه انسان ها هم آخرت و رسیدن به قرب خدا و بهشت و سعادت است.
همه هم باید در مزرعه دنیا آخرت خود را آباد کنند. خدای یگانه برای هدایت بشر در برهه های گذشته که پراکنده و ارتباطات ضعیف بود، پیامبران متعدد در نقطه های مختلف جهان مبعوث کرد. البته پیامبران غالبا بلکه اکثر قاطع آنان پیامبر تبلیغی بوده، همگی تابع پیامبر اولو العزم زمان خود بودند. پیامبران اولو العزم هم به تعداد انگشتان یک دست بیش نبوده اند.
ما امروز ضمن اعتقاد به نبوت پیامبران گذشته و ارج و احترام قائل شدن به آنان، نمی توانیم تابع شریعت شان باشیم.
طبیعی است که وقتی یک حاکم یا بزرگی برای افراد تحت فرمانش در مناطق مختلف رهبرانی با دستور عمل هایی می فرستد، مردم تا زمانی می توانند به دستور فرستاده شده از طرف حاکم عمل کنند که امر جدیدتر نیامده باشد. وقتی دستور جدید آمد، به فرض که دستور العمل قبلی به طور کامل و سالم هم موجود باشد، باز نمی توان بدان عمل کرد چون دستور جدید که آمده، آن را از اعتبار ساقط کرده است.
آیا می توانیم برای خدا تعیین تکلیف کنیم و بگوییم فقط به پیامبر و پیامبرانی ایمان می آوریم که همزبان مان باشند؟
آیا می توانیم بگوییم به پیامبران غیر فارسی زبان حتی اگر پیامبر تو هم باشند و تو اطاعت از آنان را خواسته باشی، ایمان نمی آوریم؟
مگر شیطان غیر این گونه بود که به آدم سجده نکرد، با این که خدا او را امر کرده و استدلالش این بود که آدم از جنس من یا از جنس برتر از جنس من نیست زیرا آدم از خاک است؟
باید مثل شیطان بگوییم: فقط تابع پیامبرانی خواهیم بود که از جنس خودمان(فارس) یا از جنس برتر از خودمان( غیر عرب و مثلا اروپایی یا آمریکایی و. . . ؛ )باشند؟ آیا می توانیم بگوییم تبعیت از پیامبر عربی را نمی پذیریم حتی اگر دستور خدا باشد؟
کسانی که این گونه ایراد می کنند، به واقع دنبال آزادی از قید و بند شرع و دین هستند، نه این که بخواهند تابع زرتشت یا پیامبر دیگری باشند.
پی‌نوشت‌ ها:
۱. ابراهیم(۱۴) آیه ۴.
۲. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج ۱۲، ص ۱۹؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، اسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج ۱۰، ص ۲۶۹.
۳. انبیاء(۲۱)آیه۱۰۷.
۴. سبا(۳۴)آیه ۲۸.
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.