ضرورت نبوت و بعثت پیامبر(ص) چیست؟
اثبات نبوت پیامبر اعظم(ص) یا نبوت خاصه امری نیست که بتوان آن را با ادله عقلی صرف تبیین و اثبات نمود؛ زیرا در متن این مسأله یک مدعای تاریخی وجود دارد و آن ظهور و وجود فردی در ۱۴ قرن پیش در سرزمین حجاز به نام محمد بن عبدالله است که خود را پیامبر الهی خواند. معجزات و نشانههای صدق این ادعا را نیز ارائه نمود.
عده کثیری از افراد جامعه عرب و سایر جوامع مرتبط را جذب دین و آیین خویش نمود. تحول عظیم فکری و فرهنگی و اجتماعی را باعث گشت.
این امور از مسلمات تاریخ است که با قرائن و شواهد گوناگون تاریخی می توان آن را اثبات نمود. صد البته در برابر تشکیک و انکار این ادعای تاریخی، پاسخی عقلی نمیتوان ارائه داد، چنان که تشکیک و تردید در خصوص نبوت سایر انبیا هم ممکن است، با این تفاوت که شواهد و قرائن بیانگر وجود پیغمبر اسلام به واسطه فاصله کم زمانی و وجود تاریخ های مکتوب بسیار از افراد معتبر و شناخته شده، از همه ادیان دیگر معتبرتر و متعددتر است.
با توجه به این نکته حال برمیگردیم به دلیل اثبات نبوت هر نبی الهی؛
از دیدگاه علم کلام اثبات نبوت هر پیامبری نیازمند دو شرط است:
۱ـ ادعای نبوت؛
۲ـ اثبات این ادعا از طریق آوردن معجزه، یعنی امر خارقالعاده مطابق با مدعی.
بر اساس همان امر مسلم تاریخی می دانیم پیامبر اسلام پس از بعثت، ادعای نبوت در رسالت خود را به شکل های گوناگون ارائه نمود. مطابق با آن معجزاتی مختلفی نیز آورد. در نتیجه افراد بسیاری به او ایمان آوردند.
پیامبر اسلام بر خلاف همه انبیا معجزهای فرا تاریخی نیز برای اثبات مدعای خویش ارائه نمود که ” قرآن” می باشد.
بنابر این اگر قرآن را به واسطه دلائل متعددی که برای اثبات معجزه بودنش ذکر می شود، به عنوان یک پدیده خارق العاده- که ۱۴ قرن است مبارز طلبیده و خواستار هماورد شده، ولی به رغم تلاش علمای سایر ادیان پاسخی درخور دریافت ننموده- بپذیریم، برهان محکم منطقی شکل می گیرد:
أ: در ۱۴ قرن پیش فردی به نام محمد بن عبدالله ادعای نبوت کرد؛
ب: مقارن با این ادعا معجزهای به نام قرآن را ارائه کرد؛
ج: پس ادعای او صادق و او پیامبر الهی است.
این مستدلترین و سادهترین شکل اثبات نبوت پیامبر(ص) است.
اما راههای دیگری نیز در منظر کلامی ذکر می شود، مانند تفکر و تأمل در محتوای پیغام و آنچه او به عنوان دین و شریعت خود ارائه کرده، حتی مطالعه در معارف قرآن که بخش عمده گروندگان به دین اسلام از همین طریق به حقیقت می رسند.
با مطالعه در متون دین اسلام و آنچه پیامبر خاتم به عنوان معارف دین و شریعت ارائه کرده، می توان آسمانی و فرا زمینی بودن این تعالیم را دریافت، یعنی از طریق برهان “اِنّی” به الهی بودن دین اسلام منتقل شد؛ یا به لازمه این امر یعنی صدق ادعای رسول خدا پیبرد که برهان “شبه لم” نامیده می شود که انتقال از یک لازم به لازم دیگر یک ملزوم است؛ زیرا لازمه فرا زمینی بودن معارف اسلامی پذیرش آسمانی بودن آن یا صدق ادعای نبوت آورنده آن است.
راه دیگر مورد اشاره در کتب کلامی تأثیرات اجتماعی کوتاه مدت رسول خدا است که امکان همخوانی با هیچ گزینه دیگری جز پیامبری و فرستاده خدا بودن را ندارد. نمیتوان پذیرفت یک انسان صرفاً فوقالعاده از جهات کمالات انسانی بتواند چنین تحول شگرف فکری، فرهنگی و اجتماعی را آن هم به شکل پایدار به وجود بیاورد!
یا با شناخت کسانی که دور آن حضرت جمع شده و به او ایمان می آوردند و فداکاری و از خود گذشتگی و صداقت و پارسایی و درستکاری آنان، در جامعه ای که روحیات مردم آن سرزمین با این اوصاف چندان آشنایی نداشت. این ها شواهد صدق حضرت است.
(هرچند این دلیل تا حدی اقناعی است و قابل اثبات عقلی نیست).
آخرین نکتهای که می توان در این مجال به آن اشاره کرد، ادله درون دینی بر اثبات نبوت پیامبر اکرم(ص) است. البته از حیث ادیان دیگر آسمانی!
معتقدیم که شواهد و قرائنی در متون و منابع سایر ادیان وجود داشته و دارد که می تواند اثباتگر صحت ادعای نبوت پیامبر اسلام باشد.
البته تحقیق و تأمل در این عرصه را در یک نامه نمی توان به آن پرداخت. اما بهترین شواهد بر این ادعا گرویدن بزرگترین علما از ادیان مختلف در طول تاریخ به دین اسلام بوده؛ کسانی که نه از روی توهمات یا ترس و واهمه و یا طمع مال و مقام، بلکه فقط از روی حقیقتجویی و از روی علم و آگاهی به دین اسلام گرویدند! نمونههای این عده از زمان صدر اسلام تاکنون در تاریخ ثبت شده است.
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی