چگونه می توان معراج سریع پیامبر را از نظر علمی توجیه کرد؟
با توجه با فرضیه انیشتن که بیشترین سرعت ممکن برای ماده کمتر از سرعت نور است چگونه می توان معراج سریع پیامبر را از نظر علمی توجیه کرد؟ آیا با علم امروز می توان این معجزه را منطقی بررسی کرد؟
پاسخ:
آنچه از آیات و روایات معصومین(ع) در باره معراج حضرت رسول اکرم(ص) استفاده می شود این است که معراج آن حضرت کاملا اعجاز گونه و غیر عادی بوده است. از این رو بررسی آن توسط علوم طبیبعی و تجربی جایی ندارد.
تمام جزئیاتی که در خصوص این سفر نقل شده به خصوص سفر معراجی که از مسجدالأقصی به سمت آسمان شکل گرفت، منطبق بر نوعی حرکت اعجازی و با شرایط ویژه است.
در نتیجه نمی توان امور عادی و طبیعی را بر این امر منطبق دانست و حتی اگر مساله میزان طی شدن مسافت بسیار حضرت با حد اکثر سرعت ماده قابل تطبیق نباشد، باز روشن است که این امر بر اساس ساختارهای طبیعی و قواعد شناخته شده فیزیکی است و قابلیت دلالت بر عدم امکان معراج و جابجایی آنگونه پیامبر(ص) توسط خداوند را ندارد.
اصولا از گذشته تا حال همواره بحث درگیری مساله معراج با برخی از یافته های نجومی و علوم تجربی و حتی باورهای علوم فلکی مطرح بوده است؛ در تفسیر نمونه در ذیل آیه اول سوره اسراء بحث مبسوطی آمده است که به بخشی از آن اشاره می نماییم:
” در گذشته بعضی از فلاسفه که معتقد به افلاک نهگانه بطلمیوسی پوست پیازی بودند، مانع مهم معراج را از نظر علمی وجود همین افلاک و لزوم خرق و التیام در آن ها میپنداشتند. ولی با فرو ریختن پایههای هیئت بطلمیوسی مساله خرق و التیام به دست فراموشی سپرده شد، اما با پیشرفتی که در هیئت جدید به وجود آمد، مسائل تازهای در زمینه معراج مطرح شده و سؤالاتی از این قبیل:
۱- برای اقدام به یک سفر فضایی نخستین مانع نیروی جاذبه است که باید با وسائل فوق العاده بر آن پیروز شد، زیرا برای فرار از” حوزه جاذبه زمین” سرعتی لااقل معادل چهل هزار کیلومتر در ساعت لازم است!
۲- مانع دیگر، فقدان هوا در فضای بیرون جو زمین است که بدون آن انسان نمیتواند زندگی کند.
۳- مانع سوم گرمای سوزان آفتاب و سرمای کشندهای است که در قسمتی که آفتاب مستقیما میتابد و قسمتی که نمیتابد وجود دارد.
۴- مانع چهارم اشعه های خطرناکی است که در ماوراء جو وجود دارد، مانند اشعه کیهانی و اشعه ماوراء بنفش و اشعه ایکس. این پرتوها هر گاه به مقدار کم به بدن انسان بتابد، زیانی بر ارگانیسم بدن او ندارد، ولی در بیرون جو زمین این پرتوها فوق العاده زیاد است و کشنده و مرگبار، اما برای ما ساکنان زمین وجود قشر هوای جو مانع از تابش آن ها است.
۵- مشکل بیوزنی است، گر چه انسان تدریجا میتواند به بیوزنی عادت کند، ولی برای ما ساکنان روی زمین اگر بیمقدمه به بیرون جو منتقل شویم و حالت بیوزنی دست دهد، تحمل آن بسیار مشکل یا غیر ممکن است.
۶- و سرانجام مشکل زمان ششمین مشکل و از مهم ترین موانع است، چرا که علوم روز میگوید سرعتی بالاتر از سرعت سیر نور نیست و اگر کسی بخواهد در سراسر آسمان ها سیر کند، باید سرعتی بیش از سرعت سیر نور داشته باشد.
در برابر این سؤالات توجه به چند نکته لازم است:
۱- ما میدانیم که با آن همه مشکلاتی که در سفر فضایی است، بالآخره انسان توانسته است با نیروی علم بر آن پیروز گردد. غیر از مشکل زمان، همه مشکلات حل شده و مشکل زمان هم مربوط به سفر به مناطق دور دست است.
۲- بدون شک مساله معراج، جنبه عادی نداشته، بلکه با استفاده از نیرو و قدرت بیپایان خداوند صورت گرفته است. همه معجزات انبیاء همین گونه است. به عبارت روشن تر معجزه باید عقلا محال نباشد. همین اندازه که عقلا امکان پذیر بود، بقیه با استمداد از قدرت خداوند حل شدنی است.
هنگامی که بشر با پیشرفت علم توانایی پیدا کند که وسائلی بسازد سریع، آن چنان سریع که از حوزه جاذبه زمین بیرون رود، سفینه هایی بسازد که مساله اشعههای مرگبار بیرون جو را حل کند، لباس هایی بپوشد که او را در برابر سرما و گرمای فوق العاده حفظ نماید، با تمرین به بیوزنی عادت نماید،
خلاصه جایی که انسان بتواند با استفاده از نیروی محدودش، این راه را طی کند، آیا با استمداد از نیروی نامحدود الهی حل شدنی نیست؟ !
ما یقین داریم که خدا مرکب سریع السیری که متناسب این سفر فضایی باشد، در اختیار پیامبرش گذارده است. او را از نظر خطراتی که در این سفر وجود داشته، زیر پوشش حمایت خود گرفته، این مرکب چگونه بوده و چه نام داشته؟ براق؟ رفرف؟ یا مرکب دیگر؟ در هر حال مرکب مرموز و ناشناختهای است. . . .
مشکلاتی که گفته شد، هیچ کدام به صورت یک مانع عقلی در این راه نیست، مانعی که معراج را به صورت یک محال عقلی در آورد، بلکه مشکلاتی است که با استفاده از وسائل و نیروی لازم قابل حل است.(۱)
در پایان ذکر این نکته هم مفید خواهد بود که اصولا انتقال حضرت از مسجدالاقصی به ملکوت لزوما به معنای انتقال از زمین به ماوراء کائنات شناخته شده و بالاتر از دورترین کهکشانها و سحابی ها نیست؛ بلکه حقیقت معراج انتقال از عالم دنیا به عالم برزخ و قیامت بود؛
در مورد این عوالم هم نمی توان مکان خاصی در وراء مکان عالم ماده فرض نمود بلکه چه بسا عالم برزخ و قیامت در بعد دیگری از هستی که خالی از زمان و مکان است وجود داشته باشد، در نتیجه طی این مسافت و مراحل چندان طی مسیر مادی و زمان بر محسوب نمی شود.
به عبارت روشن تر پیامبر در شب معراج نه تنها عالم عناصر و اجرام آسمانی را مشاهده کرد، بلکه عالم برزخ و کسانی را که در آن بودند، مشاهده نمود و آن گاه به عالم فرشتگان که نشئه تجرد عقلی است، رفت و بعد به عالم ربوبی(عالم اله) بار یافت.
در نتیجه این سیر خاص و ورود به عوالمی که خالی از زمان است، فراتر از مساله طی زمان و مانند آن انجام گرفته و با این روی کرد تا حدودی درک مسئله برای ذهن آسان تر می شود؛ گرچه ژرفای آن به آسانی برای کسی قابل درک و تبیین نخواهد بود و در مجموع با محاسبه زمانی و درک و تصور ما از زمان و رخ داد های زمانی هرگز نمی توان در باره سفر معراج سخن گفت و اساسا درک حقیقت این سفر با تمام رخدادهای آن باید در یک نگاه فراتر از نگرش عادی تلقی و پذیرفته شود وگرنه با محاسبات کاملا عادی و طبیعی تحلیل این سفر کاری دشوار است.
برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب معارج نامه، ابراهیم ابر قویی، نشر پژوهش های اسلامی، مشهد، ۱۳۷۵ ش، مراجع نمایید.
پی نوشت:
۱. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش، ج ۱۲، ص ۱۷- ۲۰.
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی