چرا پیامبر(ص) در شب معراج به سوی بالا صعود کرد؟

0 44

منظور از این که پیامبر در معراج به اندازه ۲ کمان به خدا(سوره نجم) نزدیک شده چیست؟

پاسخ:
فرض “خدا” با فرض “مکان دار بودن” و بالا و پائین جغرافیائی داشتن سازگار نیست، زیرا منجر به محدودیت خدا می شود. حال با دقت به موارد ذیل، پاسخ به دست می آید:
۱- خدا از هیچ چیز فاصله مکانی ندارد، بلکه از هر چیزی به ما نزدیک تر است: “و نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ از رگ گردن به آدمی نزدیک تریم”.
نزدیکی، جغرافیائی و مادی نیست، زیرا خداوند ماده و جسم ندارد که به ما نزدیک شود، بلکه چون علت وجود ماست، وجودش به وجود ما احاطه دارد. قائم و پاینده به او هستیم. “قرب” و نزدیکی به خاطر احاطه او به ما و قوام ما به او است.
۲- در آیه ۹ سوره نجم سخن از این به میان آمده که فاصله پیامبر و خدا دو کمان بوده، یکی از راه های بیان معرفت معقول، تشبیه به محسوسات است، یعنی خداوند خواسته است معرفتی غیر محسوس و فرامادی را به امری محسوس که ذهن ما توان درک آن را دارد، تشبیه کند.
مقصود از تشبیه آن است که پیامبر اسلام به عنوان نزدیک ترین انسان به خداوند، توان نزدیکی کامل به خداوند را ندارد. میان او و خدا فاصله ای مثل فاصله دو قوس کمان وجود دارد.
بارز ترین فاصله پیامبر و خدا آن است که خدا “وجوب وجود” دارد. پیامبر “امکان وجود” یعنی پیامبر اسلام وجودش را از خدا گرفته، در صورتی که وجود برای خدا ضروری و ازلی و ابدی است.
برای وجود خدا فاصله معنا دارد؛ زیرا حتی وجود پیامبر به عنوان نزدیک ترین انسان به خدا با خدا فاصله دارد(البته فاصله در نوع وجود نه در مکان و ماده).
۳- انسان های عادی که در جهان کنونی قدم نهاده اند، به واسطه دارا بودن بعد غیر مادی و الهی خویش در صورت سیر و سلوک الهی و عمل به شریعت مقبول درگاه احدیت، پرده های مادیّت را می درند. با وانهادن تعلقات مادی از جهان ملک می رهند و به جهان های بالاتر قدم می نهند.
پیداست که عالم ماده دورترین عالم از خداوند و اسما و صفات او است. هرچه به عوالم بالاتر قدم گذاریم، بیش تر به خدا نزدیک شده ایم. پس می شود گفت که انسان زمینی در پائین ترین نقطه هستی خانه کرده و به همین خاطر از خدا دور افتاده، حال هر چه بیش تر از دنیا دل بر کند و به خدا توجه کند، بالاتر رفته است. بنابرا ین خدا و اسما و صفات الهی در نقطه ای بالاتر از جائی که اکنون در آن هستیم، یعنی دنیای مادی، قابل معرفت و شناخت است و آن عالم ملکوت است.
خدا در ملکوت و جبروت و عالم “بالا” است. اگر انسان زمینی ادراک و عمل خویش را با “وحی” منطبق کند، از نقطه پایین(عالم ماده) به جهان فراز(عالم ملکوت و جبروت) صعود می کند.
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.