آیا عامل لذت گرایی در تعدد ازدواج های پیامبر(ص) موثر بوده است؟
شایع ترین تفسیری که نویسندگان غربی و مسیحی در مورد ازدواج های پیامبر اعظم ارائه می دهند تفسیر لذت گرایی است.مانند “گوستاولوبون” فرانسوی، شرق شناس معروف ؛ او در مورد علت ازدواج های پیامبر، از کامگیری و ارضای غریزه جنسی یاد می کند و می نویسد:
تنها چیزی که موجب انتقاد از این پیامبر بی نظیر شده است، علاقه او به زنان بود؛ با این که تا پنجاه سالگی به زن نخستین خود (حضرت خدیجه) بسنده کرده بود، اما این علاقه در سنین آخر زندگی او آشکار شد، و آن جناب علاق های که به زنان داشت، هیچ گاه پوشیده نمی داشت، زیرا از سخنان او است که می گوید: “از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: بوی خوش، زنان و نماز که نور چشم من است.
محمد(ص) به سن زنانی که می گرفت اهمیتی نمیداد، زیرا عایشه ده ساله را به همسری گرفت و با میمونه که پنجاه و یک ساله بود، ازدواج کرد.
محبت او به زنان چنان بود که روزی ناگهان چشمش به زن زید که پسر خوانده او بود افتاد و میلی از آن زن در دل او پیدا شد، بدین خاطر شوهرش زید او را طلاق داد تا پیامبر با او ازدواج نماید…
رسول اسلام چهار زن را در یک سال به همسری گرفت و شمار زنانی که روی هم رفته گرفت، به پانزده تن می رسد و در یک زمان شمار آنان به یازده تن رسید.
اروپاییان گمان می کنند این شمار زیاد است، ولی در نظر شرقیها، افراطی در این کار دیده نمی شود. اگر پیامبر می خواست از روش حکیم ترین و خردمندترین پیامبران تورات پیروی کند، می بایست خیلی بیش از این تعداد زن می گرفت… باید دانست موضوع تعدد زوجات چیزی نبود که محمد آورده باشد، بلکه چند همسری چیزی بود که میان ملتهای آسیا با اختلافهای مسلکی و نژادی که داشتند، پیش از آمدن او مرسوم بود و اکنون نیز میان آنان رواج دارد.(۱)
نقد :
هرچند در سخنان این دانشمند نامدار مسیحی، برخی از نکات خوب و مثبت به چشم می خورد، امّا تفسیر و برداشت او از ازدواج های پیامبر به دلایل گوناگونی که در ذیل بیان می داریم، ناپخته و نادرست است و با واقعیت ها فرسنگ ها فاصله دارد.
با توجه به نکاتی که در مورد اوضاع فرهنگی زمان پیامبر و حقایقی که در مورد ازدواج های ایشان بیان شد، می گوییم: بدون کمترین تردیدی همسر گزینیه ای رسول اسلام(ص) از جنبه های ارضای غرایز نفسانی و خوشگذرانی پیراسته است، زیرا:
اوّلاً: اگر پیامبر در پی ارضای غرایز نفسانی بود، می بایست در جوانی این کار را می کرد. غریزه و شهوت جنسی از آغاز دوره بلوغ خود نمایی میکند و کمکم قویتر می شود اما از سی و پنج یا چهل سالگی رو به کاهش می نهد، در حالی که پیامبر در دورهای که توانایی غریزه جنسی در بالاترین حد خود قرار دارد (یعنی در دوره جوانی و تا پنجاه سالگی) تنها با خدیجه زندگی کرد و همسر دیگری نداشت.
حضرت تا بیست و پنج سالگی همسری انتخاب نکرد و با پاکدامنی تمام زندگی کرد، سپس با زنی که در گذشته دوبار شوهر کرده بود، و از آنها فرزندانی داشت و پانزده سال – بنا بر قول مشهور – از او بزرگتر بود، ازدواج کرد، حتی تا آخرین لحظه زندگی این همسر، حدود بیست و پنج سال با او زندگی کرد؛ بدون آن که با زنی دیگر رابطه زناشویی برقرار سازد.
پس از درگذشت آن بانوی بزرگ حدود پنج سال نیز جز یک همسر نداشت. این همسر مانند حضرت خدیجه پیشتر شوهر کرده و بیوه شده بود. این وضع در حالی بود که چند همسری در آن محیط امری عادی و رایج بود.
همان گونه که در صفحات پیش بیان شد: پیامبر در دوره جوانی، تمامی ویژگی هایی را که موجب جلب توجه زنان میشد، بهره مند بود، با این وجود حضرت به سوی کام گیری از زنان قدمی برنداشت و همواره عفیف و پاکدامن زندگی کرد.
پاکدامنی حضرت و بسندگی به زنی بیوه و بزرگسال در طول دوره جوانی تا پنجاه و پنج سالگی، با واژه هایی همانند زنباره بودن و شیفته زنان شدن و مانند آن سازگار نیست!
اگر رسول(ص) در این باره کوچکترین نقطه ضعفی داشت، دشمنان به منظور ضربه زدن به وی، از دستاویزی به آن دریغ نمی ورزیدند. حضرت به قدری پاکدامن و پارسا بود و هواهای نفسانی خویش را در کنترل داشت که حتی بسیاری از دشمنان و غیر مسلمانان به خود اجازه ندادند حضرت را به شهوت گرایی متهم کنند.
“جان دیون پورت” دانشمند مسیحی درباره پیامبر کتابی می نویسد و نام آن را “عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن” می گذارد که از این اسم و عنوان کتاب به دست می آید تفسیر شهوت گرایی از ازدواج های پیامبر و نسبت زنبارگی دادن به ایشان ناروا و به دور از واقعیت است که می بایست از پیشگاه آن پیامبر بزرگ از این گونه تحلیل ها توبه کرد و عذر تقصیر خواست. او در مورد ازدواج های پیامبر می نویسد:
آیا ممکن است مردی که به شهوت توجهی بسیار دارد، در چنان کشوری که تعدد زوجات عمل عادی محسوب می شد، برای مدت بیست و پنج سال به یک زن قانع باشد، آن هم پانزده سال از او بزرگتر؟! (۲)
دوم: اگر حضرت شیفته زنان و زنباره بود، می بایست در انتخاب و گزینش زنان، به رنگ و رخسار آنان توجه می کرد و با زیباترین دوشیزگانی که در اوان جوانی به سر میبردند، ازدواج می کرد، نه با زنان بیوه، سالخورده و یتیمدار. تمامی همسران پیامبر – جز عایشه – بیوه بودند و برخی همانند “ام سلمه” به جهت بزرگسالی علاقهای به ازدواج و شوهرداری نداشتند.
بنا به گزارش های تاریخی، حضرت در حالی با ام سلمه پیر زن ازدواج کرد که به ازدواج تمایلی نداشت و از شوهر در گذشته خود، فرزندان متعددی داشت.(۳) و یا با ام حبیبه سی و هفت ساله ازدواج نمود؛ (۴)
نیز حضرت با “زینب بنت جحش” که بنا به برخی گزارش ها پنجاه سال از عمرش گذشته بود(۵) و یا با میمونه ( که برخی گفته اند در هنگام ازدواج با پیامبر پنجاه و یک سال داشت) (۶) و یا با سوده که گفته اند در هنگامی که به عقد نکاح پیامبر در آمد پنجاه و پنج سال از عمرش گذشته بود ، ازدواج کرد.(۷)
و یا با حفصه ازدواج می کند که از زیبایی بهره ای نداشت، بدین جهت عثمان حاضر نشد با او ازدواج کند . حتی دوست صمیمی عمر ؛یعنی ابوبکر به پیشنهاد عمر در مورد ازدواج با دخترش حفصه حاضر نشد با او ازدواج کند چون از زیبایی بی بهره بود، (۸)اما پیامبر بدون توجه به این گونه امور حاضر شد با حفصه ازدواج نماید.
سوم: کسانی که با انگیزه ارضای غرایز حیوانی و کامیابی از زنان، به ازدواج های گوناگون و مکرر رو میآورند، ماهیت زندگی آنان به گونهای است که با تجملات و زینت و آرایش زنان و رفاه و اموری چنین هماهنگ است، در حالی که سیره و زندگی رسول خدا(ص) خلاف این وضع، گزارش شده است.
پیامبر در برابر خواست همسران خویش درباره زرق و برق زندگی و زینت زنان، از خود نرمشی نشان نمیداد و آنان را بین ادامه زندگی ساده و زاهدانه یا طلاق آزاد گذارد، (۹) نیز در چند سال آخر زندگیش، ازدواج با دیگر زنان را بر خود حرام دانست و آن را اعلان کرد.(۱۰)
علامه سید محمد حسین طباطبایی در این باره می نویسد:
داستان تعدد زوجات پیامبر(ص) را نمیتوان حمل بر زن دوستی و شیفتگی آن حضرت نسبت به جنس زن نمود، چه آن که برنامه ازدواج آن حضرت در آغاز زندگی (که تنها به حضرت خدیجه اکتفا نمود و هم چنین در پایان زندگی که اصولاً ازدواج بر او حرام شد) منافات با بهتان زن دوستی آن حضرت دارد.(۱۱)
نیزمی گوید :
همه این ازدواجها درمدت نزدیک به ده سال انجام شد و پس از این چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب تحریم شد، مگر همان چند نفری که در حباله نکاحش بودند.و معلوم است که چنین عملی با اینخصوصیات ممکن نیست با انگیزه عشق به زن توجیه شود، چون نزدیکی و معاشرت با این گونهزنان آن هم در اواخر عمر و آن هم از کسی که در اوان عمرش ولع و عطشی برای این کارنداشته، نمیتواند انگیزه آن باشد.( ۱۱)
چهارم: دو تن از همسران پیامبر به نامهای “جویریه” و “صفیه” در آغاز کنیز حضرت بودند. (۱۲) همان گونه که رابطه و لذت جنسی از همسر روا است، از کنیز نیز روا بود.(۱۳) اگر هدف پیامبر(ص) از ازدواج، رابطه جنسی و لذت بردن از آنان بود، این دو که کنیز پیامبر بودند، بدون ازدواج، ارتباط و بهره جنسی بردن از آن دو مشکلی نداشت،
اما پیامبر نخست آنان را آزاد کرد و آزادی عمل داد، سپس با درخواست آنان ازدواج کرد. بنابراین نمیتوان پذیرفت که ازدواجهای حضرت با هدف شهوتگرایی و میل به خوشگذرانی انجام شده بود. دلایل گوستاولوبون و نقد آن:۱- روایت دوستی زنان:
نویسنده نامبرده از روایت پیامبر (حُبِّبَ إلیّ مِن الدنیا النساء والطیب و جعلتْ قره عینی فی الصلاه؛ از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: بوی خوش، زنان و نماز که نور چشم من است)(۱۴) بهره گرفته، ازدواج های پیامبر را که در سالهای آخر زندگیش اتفاق افتاد، شهوانی و ارضای هوای نفسانی دانسته است، در حالی که این برداشت با شواهد تاریخی همسو نیست.
همان گونه که بیان شد، اگر پیامبر(ص) چنین هدفی را دنبال می کرد، اوّلاً: می بایست در سنین جوانی اقدام می کرد، نه در فاصله زمانی بین ۵۵ تا ۶۰ سالگی.
دوم: می بایست با دختران و یا زنان کم سن و سال ازدواج می کرد، نه با زنان بیوه و بزرگسال (در این باره در ذیل تفسیر سوم بیشتر توضیح خواهیم داد.)
تفسیر روایت:
روایت مربوط به محبت زنان را می توان با دو هدف “ترک رهبانیت” و “طرد فرهنگ جاهلی” تفسیر و تحلیل نمود.
توضیح: وضع اجتماعی- فرهنگی شبه جزیره عربی در عصر جاهلیت چنان بود که زن را خوار و بیارزش می پنداشتند و علاقهای به دختر نداشتند. به بیان قرآن : مرد عرب جاهلی هرگاه با خبر میشد همسرش دختر زاییده است، از شدت ناراحتی صورتش سیاه می شد و به سوی زنده به گوری او گام برمیداشت.(۱۵)
باور نادرست عرب جاهلی آن بود که ادامه نسل خود را تنها از طریق پسر میدانستند و می گفتند:
بنونـا بنو أبناءنـا و بنـاتنـا بنوهنّ ابناء الرجال الأبـاعد(۱۶)
فرزندان ما فرزندان پسران ما هستند. فرزندان دختران ما فرزندان دیگران می باشند.
پیامبر اسلام(ص) در برابر آن همه ستمی که به زنان روا می داشتند، به مبارزه برخاست و زنده به گوری دختران را گناهی بس بزرگ و نابخشودنی برشمرد، نیز برای زنان ارزش و احترام قایل شد و در پیشگاه خداوند، معیار تقرب و برتری را تقوا و پرهیزکاری قرار داد. در این باره تفاوتی بین زن و مرد قائل نشد و کوشید با راه های ممکن آن وضع ناشایسته را بزداید و تبعیضات روا داشته شده بر ضد زنان را از بین ببرد.
در راستای احترام و ارزش دادن به زن و ترسیم جایگاه واقعی وی بود که فرمود: “زنان را دوست دارم”. حضرت، علاقه اش به همسران را همردیف با دوستی و علاقه اش به نماز قرار می دهد. با توجه به این مطلب فهمیده می شود این دوستی را نباید با شهوت گرایی و زن بارگی یکی پنداشت.
میل و گرایش به زن ناشی از زنبارگی علاقه حیوانی است، ولی علاقه به زن به معنای تقدیر و بزرگداشت زنان و زدودن ستم های روا شده بر زنان، همانند علاقه به نماز، گرایشی متعالی، معنوی و انسانی است.
افزون بر این می توان گفت که رسول گرامی اسلام خواسته است با این روایت و مانند آن به مسلمانان بفهماند که آیین اسلام با رهبانیت و وانهادن زنان همسو نیست، بلکه مسلمان هم باید ازدواج کند و از بوی خوش بهره بگیرد و هم به عبادت خدای بزرگ بپردازد و نماز بخواند. در تأیید این سخن میتوان به روایت زیر استناد کرد:
چند تن از اصحاب به منظور تزکیه نفس و جلب رضای خداوند، آمیزش با زنان را بر خود حرام کرده بودند. ام سلمه همسر پیامبر از تصمیم آنان با خبر شد و جریان را به آگاهی رسول خدا رساند. حضرت به میان اصحابش رفت و فرمود:
اَتَرغبون عن النساء إنّی آتی النساء و آکل بالنهار و أنامُ باللیل فمَن رغب عن سنّتی فلیس منّی؛ آیا زنان خود را ترک کرده و از آنان دوری کرده اید؟! من نزد زنان می روم، روز غذا میخورم و شب را می خوابم. (این سنت من است) و هر که از سنت من روی گرداند، از من نیست. (۱۷)
بنابراین: روایتِ مربوط به محبت زنان در راستای احترام به شخصیت زنان و طرد تفکر جاهلی نسبت به زن، نیز رد رهبانیت و ارزش دانستن ازدواج است. پیامبر با بیان این که زنان را دوست دارم، این پیام را به همگان می دهد که از بیارزش دانستن آنان دست بردارید.
فراموش نکنیم عرب جاهلی آنگاه که باخبر می شد همسرش دختر زاییده، از ناراحتی چهره اش سیاه میشد و در پی زنده به گور کردن دخترش بود! در آن فرهنگ و محیط، زن باردار، زایمانش که نزدیک می شد، به کنار گودالی میرفت و کنار آن می نشست، اگر نوزادش دختر بود، او را داخل گودال رها می کرد.(۱۸)
مردی خدمت رسول خدا(ص) آمد و اسلام آورد، روزی خدمت پیامبر رسید و پرسید: آیا اگر گناه بزرگی مرتکب شده باشم، توبه ام پذیرفته است؟ فرمود: خدا توبه پذیر و رحیم است. عرض کرد: گناه من بسیار بزرگ است. فرمود: هر قدر گناه تو بزرگ باشد، عفو خدا از آن بزرگتر است!
عرض کرد: من در جاهلیت به سفری طولانی رفته بودم، در حالی که همسرم باردار بود. پس از چهار سال بازگشتم، همسرم به استقبال من آمد، نگاه کردم دخترکی را در خانه دیدم، پرسیدم: دخترک کیست؟ گفت: دختر یکی از همسایگان است! فکر کردم ساعتی بعد به خانه خود می رود، اما با تعجب دیدم نرفت؛ غافل از این که دختر من است و مادرش واقعیت را مخفی می دارد، مبادا به دست من کشته شود.
سرانجام گفتم: حقیقت را بگو! این دختر کیست؟ گفت: به خاطر داری هنگامی که به سفر رفتی، باردار بودم، این نتیجه همان آبستن و دختر تو است. آن شب را با کمال ناراحتی خوابیدم، گاهی به خواب می رفتم و گاهی بیدار می شدم. صبح نزدیک شده بود، از بستر برخاستم و کنار بستر دخترک رفتم، در کنار مادرش به خواب رفته بود، بیدارش کردم و گفتم:
همراه من به نخلستان بیا. به دنبال من حرکت کرد، نزدیک نخلستان رسیدیم، شروع به کندن حفرهای کردم و او به من کمک می کرد که خاک را بیرون آورم. هنگامی که حفره تمام شد، زیر بغل او را گرفتم و وسط حفره افکندم، سپس دست چپم را به کتف او گذاشتم که بیرون نیاید و با دست راست خاک بر او ریختم.
پیوسته دست و پا میزد و مظلومانه فریاد میکشید: بابا! با من چه میکنی؟! من همچنان با قساوت و بی اعتنا به التماس او، خاک روی او می ریختم، تا این که آخرین ناله هایش در زیر خاک خاموش شد.
در این هنگام چشمان پیامبر پر از اشک شد و فرمود:
اگر نه این بود که رحمت خدا بر غضبش پیشی گرفته، لازم بود هرچه زودتر از تو انتقام بگیرد.(۱۹)
قیس بن عاصم، بزرگ قبیله بنی تمیم نیز نزد پیامبر آمد و مسلمان شد. روزی خدمت ایشان رسید تا بار گناه سنگینی را که بر دوش داشت سبک کند، عرض کرد: در گذشته گروهی از پدران ما بر اثر جهل و بی خبری، دختران بیگناه خود را زنده به گور کردند، من نیز متأثر از آن فرهنگ جاهلی، دوازده دختری را که نصیب من شده بود، زنده به گور کردم!
وقتی که سیزدهمین دخترم را همسرم مخفیانه به دنیا آورد، وانمود کرد که نوزداش مرده به دنیا آمده است، ولی او را نزد اقوام خود فرستاده بود، پس از مدتی که از ماجرا آگاه شدم، او را با خود به نقطه ای بردم و بیاعتنا به خواهش و التماس و گریه او، زنده به گورش ساختم.
پیامبر از شنیدن این ماجرا سخت ناراحت شد و در حالی که اشک می ریخت، فرمود:
“مَن لا یَرْحَمْ، لا یُرحم؛ کسی که رحم نکند، به او رحم نمی شود”. سپس رو به قیس کرد و فرمود: روز بدی در پیش داری.(۲۰)
حال در چنین اوضاعی پیامبر به زن شخصیت داد و گفت: “بین دختر و پسر تفاوتی در انسانیت نیست، دختر حسنه است. هر که سه دختر را بزرگ کند و پرورش بدهد، بهشت بر او واجب می شود”.(۲۱) پیامبر قصد داشت بفهماند: بر خلاف آنچه که مردم جاهلی می پندارند، زن شوم و پلید نیست، مبغوض و منفی نیست. من زنان را دوست دارم، همان گونه که نماز را دوست دارم.
بنابراین اگر در کلام پیامبر آمده است که زنان را دوست میدارم، محبت و دوست داشتن زن، در راستای شخصیت دادن به بانوان است؛ نه چیزدیگر.
۲- جریان ازدواج با زینب:
“گوستاولوبون” در مورد “زن دوستی و کامگیری از زنان” به عنوان هدف ازدواجهای پیامبر، به ازدواج ایشان با زینب بنت حجش تمسک می کند، آن هم با استناد به روایت ساختگی، نه با استناد به آیات قرآن.
ازدواج پیامبر با “زینب” به خاطر از بین بردن یکی از سنتهای عرب جاهلی روی داد.
توضیح: در فرهنگ آنان پسر خوانده همانند پسر بود و تمامی احکام فرزند پسر بر او جاری می شد، از جمله این که زن پسر خوانده در حکم زن پسر حقیقی قرار داشت؛ یعنی همان گونه که با همسر مطلقه فرزند نمیشد ازدواج کرد، با همسر مطلقه پسر خوانده نیز ازدواج جایز نبود.
زید بن حارثه پسر خوانده پیامبر بود. رسول خدا دختر عمه خود (زینب بنت جحش) را به عقد او درآورد. بین این دو ناسازگاری رخ داد و زید، زینب را طلاق داد. قرآن در این باره می گوید:
فَلَمَّا قَضَی زَیْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لاَ یَکُونَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً ؛ هنگامی که زید زینب را طلاق داد، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده هایشان – هنگامی که طلاق میگیرند – نباشد.(۲۲)
وقتی که بین زید و زینب ناسازگاری پیش آمد و زید در پی طلاق همسرش برآمد، پیامبر کوشید بین آن دو سازش ایجاد کند. هر دو را نصیحت کرد و چندین بار زید را از اقدام به طلاق همسرش بازداشت. امّا به هیچ وجه سازش صورت نگرفت، آنگاه با طلاق موافقت کرد و زید همسرش را طلاق داد و پس از سپری شدن عده طلاق به امر خداوند با این هدف که یکی از سنت های غلط عرب جاهلی شکسته شود، ازدواج زینب با پیامبر صورت گرفت.شگفتی از برخی مستشرقان:
در این باره نمی توان از ابراز شگفتی خودداری کرد که بعضی از نویسندگان غربی به روایتهای بی پایه دروغ پردازانی که با انگیزه بی اعتبار کردن شخصیت پیامبر گزارش هایی را نقل می کنند، بها می دهند و آن را به عنوان سند تاریخ اسلام بیان می کنند! اما به آیات قرآن که همگان آن را مطمئن ترین و معتبرترین سند تاریخ اسلام می شناسن
د و این سند با صراحت هدف این ازدواج را بیان کرده است، توجهی نشان نمی دهند و به آن استناد نمی کنند! از این رو می توان پی برد آنان در پی شناخت حقایق تاریخی نیستند؛ بلکه می خواهند به هر صورت ممکن جنگ های صلیبی را این بار با فعالیتهای تخریبی فرهنگی دنبال کنند!
۳- شمار همسران پیامبر:
گوستاولوبون درباره تعداد همسران پیامبر(ص) به گزاف سخن گفته است. نه مجموع همسران پیامبر به پانزده تن میرسد و نه حضرت در یک زمان یازده همسر داشت که در بحث مربوط به شمار همسران این مطلب بررسی شد.
کوتاه سخن:
ازدواجهای پیامبر را اگر با دید شهواتی و خوشگذرانی بنگریم، همان گونه که از لابه لای نوشته این مستشرق پیدا است، در تفسیر و تحلیل با چالش های جدی روبه رو می شویم که:
چرا تا پنجاه سالگی تنها با خدیجه زندگی کرد؟! چرا تا پنجاه و پنج سالگی با یک همسر به سر برد؟! چرا در چند سال آخر، ازدواج را برخود تحریم کرد؟! چرا در سختترین اوضاع به تعدد زوجات روآورد و به گفته همین نویسنده در یک سال، آن هم پس از جنگ احد که اوضاع بس سخت و بحرانی بود، به چهار ازدواج روآورد؟!
چرا از بین قبایلی که در دشمنی با پیامبر و مسلمانان معروف بودند مانند یهود و قریش، همسر گرفت، اما از قبایلی که به دوستی و وفاداری با پیامبر و مسلمانان شناخته شده بودند، مانند قبایل انصار همسری نگرفت؟! چرا با زنان بیوه و یتیم دار ازدواج کرد، نه با دختران خوشسیما؟!
اگر به این سؤال ها دقت شود و پاسخ درست پیدا شود، به روشنی معلوم می گردد متهم کردن پیامبر به شهوت پرستی بی انصافی است! به گفته “توماس کارلایل” :
به رغم دشمنان، محمد هرگز شهوت پرست نبود؛ از روی عناد و دشمنی، دشمنان او را به شهوترانی متهم نموده اند و این تهمت زهی بیانصافی است . (۲۳)
پی نوشت ها:
۱- جرجی زیدان ، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص۱۱۶ تا ۱۲۴، با اندکی ویرایش.
۲- جان دیون پورت ، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سید غلام رضا سعیدی، ص۳۵.
۳- طبقات الکبری ، بن سعد، ج ۸ ، ص ۹۱ ؛ دعائم الاسلام ، ج ۲ ، ص ۲۰۴ ؛ عیون الاثر، ج ۲ ، ص ۳۸۶ .
۴- محمود مهدی الاستانبولی ، نساء حول الرسول ، ص ۳۵۰ .
۵- سعید ایوب، زوجات النبی(ص)، ص۲۴ .
۶- نساء حول الرسول ، ص ۳۳۵ .
۷- مقدمه ابن خلدون(ترجمه) ، ج۱، ص۲۸۶.
۸- نساء حول الرسول ، ص ۳۵۰ .
۹- احزاب(۳۳) آیه۲۹.
۱۰- همان، آیه ۵۲؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۱۰۵.
۱۱- سید محمد حسین طباطبایی ،فرازهایی از اسلام، ص۱۷۴.
۱۲- تفسیر المیزان(ترجمه ) ، ج۴،ص۳۰۸.
۱۳- مسند ابن راهویه ، ج ۴ ، ص ۲۵۵ ؛الآحاد والمثانی ، ج ۵ ، ص ۴۳۷ و ۴۳۶ ؛ عیون الاثر ، ج ۲ ، ص ۱۳۶ ؛ المصنف ابن ابی شیبه کوفی، ج۸ ، ص ۳۵۹ .
۱۴- مومنون(۲۳) آیه ۶؛ احزاب، آیه۵۲؛ معارج(۷۰) آیه۲۹-۳۱.۱۹- سنن نسایی، ج۷ ،ص ۶۱؛ مسند ابی یعلی موصلی، ج ۶ ، ص ۲۰۰ .
۱۵- نحل (۱۶) آیه۵۸.
۱۶- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ج ۱۱ ، ص ۲۸ .
۱۷- وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۸.
۱۸- مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۷۷.
۱۹- الآغانی ج۱۲،ص۱۴۴؛ تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۷۲و۲۷۳؛ .
۲۰- احادیث ام المومنین،ج۱،ص۲۹و۳۰؛ تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۷۳و۲۷۴ .
۲۱- عوالی اللئالی ابن ابی جمهور ، ج۱، ص ۲۵۴؛ مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص ۱۵۶و۳۰۳.
۲۲- احزاب، آیه ۳۷.
۲۳- توماس کارلایل ، الابطال، ص ۱۰۸؛ همسران پیامبر، ص۸۱ .
منبع: نرم افزار پیامبر مهربانی – مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی