آیا حدیث: ((نحن اصل کل خیر… و عدونا اصل کل شر)) مستند است؟
آیا حدیث: ((نحن اصل کل خیر… و عدونا اصل کل شر)) مستند است؟
پاسخ:
اصل روایت مفصل است که مرحوم کلینی آن را در کتاب کافی اینگونه آورده است:
«عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنِ ابْنِ مُسْکانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:
(( نَحْنُ أَصْلُ کلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِیدُ وَ الصَّلَاهُ وَ الصِّیَامُ
وَکظْمُ الْغَیْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِی ءِ وَ رَحْمَهُ الْفَقِیرِ وَ تَعَهُّدُ الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ
وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ کلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ کلُّ قَبِیحٍ وَ فَاحِشَهٍ فَمِنْهُمُ الْکذِبُ
وَالْبُخْلُ وَ النَّمِیمَهُ وَ الْقَطِیعَهُ وَ أَکلُ الرِّبَا وَ أَکلُ مَالِ الْیَتِیمِ بِغَیْرِ حَقِّهِ وَ تَعَدِّی الْحُدُودِ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ
وَ رُکوبُ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الزِّنَا وَ السَّرِقَهُ وَ کلُّ مَا وَافَقَ ذَلِک مِنَ الْقَبِیحِ
فَکذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَیْرِنَا.(۱)
امام صادق علیه السلام فرمودند:
ما اصل هر خوبی هستیم و هر نیکی از ما جوانه می زند، و از جمله خوبی ها است: توحید. نماز. روزه. فرو بردن خشم. گذشت از گناهکار. رحم به تهیدست. بررسی از همسایه و اعتراف بشخصیت اشخاص خوب.
دشمن ما نیز ریشه هر بدی است و هر کار زشت و قبیحی از آنها جوانه می زند از جمله آنها:
دروغگویی. بخل. سخن چینی. قطع خویشاوندی. ربا خواری. خوردن مال یتیم. تجاوز از حدی که خدا امر کرده. انجام فواحش ظاهر و پنهان. زنا. دزدی و هر کار زشت دیگر.
دروغ گفته کسی که مدعی است با ما محبت می ورزد با اینکه چنگ زده بکارهای دشمنان ما.))
امامان شیعه دوازده تن از اهل بیت پیامبر(ص) که بنابر روایات، جانشینان پیامبر و پس از او امام جامعه اسلامیاند. نخستین امام، حضرت علی(ع) و دیگر امامان فرزندان و نوادگان او و حضرت زهرا(س) هستند.
به باور شیعیان امامیه، امامان(ع) از جانب خداوند به امامت منصوب شدهاند و ویژگیهایی همچون عصمت، افضلیت، علم غیب و حق شفاعت دارند. امامان(ع) تمام وظایف پیامبر(ص) به جز دریافت وحی و آوردن شریعت را دارا هستند. اهل سنت، امامت امامان شیعه را نمیپذیرند؛ اما نسبت به آنها اظهار محبت و ارادت کرده و مرجعیت دینی و علمی آنها را میپذیرند.
________________________
پاورقی:
۱. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی ، ج۸ ، ص۲۴۲، ح۳۳۶.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات