در نقد اندیشه ها یا رفتار های دیگران چه موازین و ضوابطی را باید مراعات نمود؟
در نقد اندیشه ها یا رفتارهای دیگران چه موازین و ضوابطی را باید مراعات نمود؟ توضیح دهید؟
در آیه ۱۲۵ سوره نحل چنین آمده است: «با حکمت و اندرز نیکو به سوی پروردگارت دعوت نما و با آنها به طریقی که نیکو است استدلال و مناظره کن»
بدون تردید، یکی از مهم ترین نشانه های شکوفایی علم و اندیشه در یک جامعه و همچنین یکی از علائم رشد و بالندگی و پویایی یک ملت، رونق گرفتن مباحثات علمی، تضارب آراء و تبادل افکار است، جامعه مورد پسند اسلام و قرآن جامعه ای است که در آن علم و عالمان ارزش و منزلتی بی بدیل داشته باشند.
نقد و انتقاد به معنای ارزیابی منصفانه یک چیز است و در این ارزیابی در بسیاری از موارد لازم است در کنار بیان نقاط ضعف، نقاط قوت را نیز متذکر شد. به تعبیر بعضی از نویسندگان انتقاد به معنی مذمت کردن نیست و انتقاد کننده می تواند کتاب نویسنده یا شعر گوینده ای را انتقاد(نقد) کند، بدون اینکه کلمه ای نادرست در آن یافته و نکوهش کرده باشد، بلکه ممکن است تمام تعریف کند.
پس از بیان مباحثی مقدماتی اکنون به بیان شرایط و آداب اخلاق نقد بپردازیم.(۱)
الف) فهم سخن و تبحر در موضوع : چون بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نه ای دلبــرا خطا اینجاست
امام علی ـ علیه السلام ـ در نامه خود به امام حسن ـ علیه السلام ـ چنین می فرماید:
پس اگر دانستن چیزی بر تو دشوار گردد، آن دشواری را از نادانی خود به حساب آر! چه تو نخست که آفریده شدی نادان بودی پس دانا گردیدی. و چه بسیار است آنچه نمی دانی و در حکم آن سرگردانی، و بینشت در آن راه نمی یابد. پس آن را نیک می بینی و می دانی.(۲)
اگر در نقد به ویژه نقدهای علمی، ناقد در پی بیان درستی ها و نادرستی های یک اندیشه است طبیعتا نخستین شرط این کار آن است که آن سخن را به درستی فهمیده باشد. نقد کردن بدون فهمیدن و رد کردن بدون درک کردن، نشانه گستاخی جاهلانه و حق ناشناسی نقاد است.(۳) هیچ کس اخلاقا مجاز نیست که پیش از فهم درست و دقیق یک مدعا و به صرف داشتن یک تصور مبهم و اجمالی از یک نظریه، به نقد آن بپردازد.
ب) کنار نهادن حب و بغض : یکی از مهم ترین مسائلی که رعایت آن شرط اصلی فهم سخن گوینده یا نویسنده، و همچنین شرط اصلی درک حقیقت یک گفتار و یا رفتار است، کنار نهادن حب و بغضها است.
تأثیر حب و بغض تا آنجا است که می تواند هنر را عیب و عیب را هنر جلوه دهد.
کسی که به قصد مچ گیری، به نقد یک اندیشه یا رفتار می پردازد، قطعا از درک حقیقت آن عاجز خواهد بود. کسی که با نگاه عاشقانه و یا با نگاه مغرضانه به مسئله ای می نگرد، به سختی می تواند همه ابعاد و جنبه های آن را به درستی درک کرده و سره و ناسره آن را تشخیص دهد. اصولا برای چنین کسی درک مسئله موضوعیت ندارد بلکه مسائل دیگری او را به نقد وا داشته است.(۴) البته باز هم باید توجه داشت که شخص یا اشخاص که اندیشه یا رفتار آنان مورد نقد قرار گرفته است اخلاقا مجاز نیستند ناقد را به سوء غرض و داشتن حب و بغض نسبت به خودشان متهم کنند. آنان موظفند به بررسی ادله ناقد پرداخته و درستی و نادرستی آنها را بنمایانند.
ج) پرهیز از نقد متقابل : یکی دیگر از آفت های اخلاقی بزرگ در عرصه نقد و نقادی این است که بسیاری از نویسندگان در پاسخ نقدهای یک ناقد، بدون آنکه به پاسخ گویی نقدها بپردازند، به بررسی آثار نقد و مطالعه سرگذشت و تاریخچه ناقد پرداخته و می کوشند تا به گونه ای از لابه لای اندیشه ها و اعمال خودش نادرستی هایی را استخراج کنند و آنها را به رخ ناقد بکشند به هر حال عمل نکردن ناقد به سخنان خودش دلیل بی اعتباری و نادرستی نقد او نمی شود.
د) نقد انگیخته به جای انگیزه (به گفته بنگر نه به گوینده)یکی دیگر از بزرگترین آفت های اخلاقی در عرضه نقد، خلط انگیزه و انگیخته است کسی که مورد نقد قرار گرفته به جای پرداختن به پاسخ نقدهای ناقد، به کالبد شکافی نیت و انگیزه او اقدام می کند انگیزه خوانی یکی از مغالطاتی است که در بسیاری از گفتگو ها و مشاجرات سیاسی و اجتماعی و حتی علمی رواج دارد. شخص یا حزب یا طبقه ای که مورد نقد فرد یا حزب یا طبقه ای دیگر قرار می گیرد به جای بررسی محتوای سخن ناقد و بررسی ادله او ، به اکتشاف انگیزهای نهانی و پشت پرده ناقد پرداخته و با آلوده کردن فضای نقد، خود را از پاسخ گویی به آن بی نیاز می بینند.
برخی از مشکلات در مواجهه با دعوت پیامبران این مغالطه را مرتکب می شدند. قران کریم درباره علت روی برگرداندن برخی از فرعونیان از پذیرش دعوت موسی و هارون می فرماید: «گفتند آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان آوریم، در حالی که قوم آنان بردگان ما هستند».(۵)
هـ) تفکیک اندیشه و رفتار از فرد : هم شخص ناقد و هم شخص یا اشخاص مورد انتقاد، باید به این مهم توجه داشته باشند که نقد را از ساحت نقد اندیشه و کردار، به نقد صاحب اندیشه و کردار نکشانند. در حقیقت نقد یک سخن یا رفتار نشان دهنده اهمیت آن اندیشه یا رفتار برای ناقد است کسی که به نقد یک اندیشه یا سخن می پردازد، در حقیقت، در جهت اصلاح و تکمیل آن گام برداشته است. بنابراین، هرگز نباید نقد او را به معنای در افتادن با شخص صاحب اندیشه یا رفتار تلقی کرد.
د) لزوم بردباری و نقد پذیری : هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.(۶)
می دانیم که پنجمین امام شیعیان، محمد بن علی بن الحسین ملقب به باقر ـ علیه السلام ـ است و به وی باقر العلوم یعنی شکافنده علم گفته می شود. شخصی مسیحی، به منظور استهزای آن حضرت کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» و به آن حضرت گفت: «انت بقر» امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان دهد و اظهار عصبانیت کند و یا به مقابله به مثل بپردازد، با کمال سادگی پاسخ دادند، نه، من بقر نیستم، من باقرم، مسیحی گفت تو پسر زنی هستی که آشپز بود امام فرمود: شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمی شود مسیحی گفت: مادرت سیاه و بی شرم و بد زبان بود امام فرمود: اگر این نسبت ها که به مادرم می دهی راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ گفتی و افترا بستی.(۷)
ز) پرهیز از بر چسب زدن : یکی از شیوه های نادرست و خلاف اخلاق در مسئله نقد، برچسب زدن به صاحبان اندیشه و یا به ناقدان است. برخی افراد به جای نقد اندیشه ها و بیان نقاط ضعف دلایل و مستندات یک فکر و یا بیان نادرستی های یک عمل، با انتساب های غالبا نادرست افکار و اندیشه ها به افراد و مکاتب منفور و مطرود جامعه، به خیال خود آن فکر را ابطال و آن اندیشه را از میدان به در کرده اند، برچسب هایی از قبیل غربی، غرب زده، علم زده، عوام زده، مستبد و غیره که اغلب به منظور تحقیر منتقد یا شخص و گروه مورد انتقاد صورت می گیرد در حالی که اگر اندکی بیندیشیم خواهیم دید که چنین بر چسب هایی حتی اگر درست هم باشند هرگز خللی در بنیان های منطقی یک اندیشه ایجاد نمی کنند.
ح) آغاز کردن از خود : بدون تردید، تأثیر اخلاقی گفتار و توصیه ای که خود فرد به آن عمل می کند، به مراتب بیشتر از توصیه هایی است که در کردار و رفتار فرد توصیه کننده خلاف آنها مشاهده می شود. کسی که خود رطب (خرما) می خورد، اگر دیگران را نهی کند گفتار او تأثیر لازم را نخواهد داشت.
ای کسانی که ایمان آورده اید چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟ نزد خدا بسیار مورد خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید.(۸)
________________________
پاورقی:
۱. حسین شریفی، احمد، آیین زندگی ـ اخلاق کاربردی، تدوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۴ش، ص۸۹ به بعد.
۲. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نشر ستاد اقامه نماز، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش، ص۵۱۹، نامه ۳۱.
۳. ر.ک: اسفندیاری، محمد، درک کردن رد کردن (آینه پژوهش)، قم، تهیه و نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شماره اول، خرداد و تیر ۱۳۷۳ش، ص۱۴ـ۲.
۴. همان، ص۱۴.
۵. مؤمنون : ۴۷.
۶. فصلت : ۳۴.
۷. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش، ج۱۸، داستان راستان «امام باقر(ع) و مرد مسیحی»، ص۲۰۸ـ۲۰۷.
۸. صف : ۲ و ۳.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات