با توجه به این حدیث: کلمه حق یراد بها الباطل چگونه بطلان مشخص میشود؟
با توجه به سخن حضرت علی(ع): کلمه حق یراد بها الباطل چگونه می توان به بطلان چیزی پی برد؟
بی گمان پس از آنکه حیله گیری و تزویر عمر و عاص و ابوموسی اشعری در مسئله حکمیت روشن گشت، خوارج بر سر حضرت علی(ع) ریختند که ای علی حکم تنها از آن خداست این دو حکم. ولی آنچه که روشن است این است که آنان می خواستند حکومت امیرالمؤمنین را به جهت تن دادن به حکمیت از رسمیت بیاندازند به این بهانه که حاکم باید از همه جهات مورد تصدیق خداوندی باشد.
امام علی(ع) در پاسخ آنان با طریقه الزام منطقی و امتناعی فرمود: مقصود شما خوارج عمل به معنای حقیقی این آیه نیست بلکه منظورتان این است که چون من با قبول حکمیت از فرمان الهی منحرف شده ام پس شایسته ریاست نیستم و حال آنکه برای جامعه ریاستی لازم است، (خطبه ۴۰)
اما آنچه که می توان در تحلیل این پدیده گفت، نکات ذیل است، که اشاره می کنیم:
۱- تردیدی نیست در اینکه حق ستیزی گاهی به شکل جاهلانه انجام می گیرد و گاهی به نوع تزویرگرانه. پدیده فوق را که در عصر علی(ع) رخ داد، می توان از نوع حق ستیزی جاهلانه برشمرد. به لحاظ اینکه مردم واقعاً می دانستند که علی(ع) کسی نیست که از اسلام منحرف شود، ولی با توجه بر حماقت و جهالتی که بر آنها مستولی شده بود خواستند از این کلمه حق باطلی را اراده بکنند.
۲- اما با چه معیارهایی می توان ظهور این گونه پدیده ها را شناخت و آنها را بازشناسی کرد؟
اولاً: هر پدیده ای که در مقابل عقل و شرع قرار بگیرد باطل خواهد بود. گرچه آن باطل در ظاهر حق نما باشد. توضیح اینکه خداوند برای انسان دو حجت جعل کرده یکی عقل و دیگری شرع. و محال است که این دو حجت با هم تنافی و تعارضی داشته باشند.
بنابراین بایستی افعال انسانی به تأیید این دو قوه برسند تا حجیت پیدا بکنند. پس یکی از معیارهای بازشناسی بطلان این گونه حوادث را می توان در مقابل قرار گرفتن آنها در مقابل عقل و شرع هر دو دانست.
ثانیاً: چنانکه در کتب علوم اسلامی آمده، برای حسن فعل دو شرط اساسی را لازم دانسته اند. یکی نیت پاکِ کننده کار و دیگری خوب بودن ذات کار با قطع از فاعل. بر اساس این مطلب می توان گفت هر پدیده ای که فاقد یکی از شرطین باشد از اتصاف به حسن باز خواهد ماند.
لذا اگر انگیزه انجام دهندگان کاری آلوده گشت، می توان با این نشانه آن را باطل دانست. یعنی اگر تشخیص داده شد که انگیزه اصلی صحنه پردازان و دست اندرکاران عواملی جز استکبار، تعصب، جاه طلبی و دنیا پرستی و مانند آن چیز دیگری نمی باشد، راه تشخیص بطلان هموار می شود و حداقل آن است که اعتمادپذیر می شود. گرچه کلماتشان در قالب الفاظ حق، صورت گرفته شده باشد.
ثالثاً: معیار سنجش دیگری را که می شود بدان اشاره کرد این است که اصل بقاء اسلام و حاکمیت آن می تواند معیار بطلان حق نما شناخته شود. توضیح اینکه آنچه که مطابق با مصالح اسلام و امت اسلامی انجام بگیرد درست و حق است.
بر خلاف عکس یعنی اگر پدیده ای به نوبه خود خلاف مصالح اسلامی شناخته شود باطل خواهد بود. گرچه ظاهری حق به خود بگیرد. چنان که در تاریخ می خوانیم، قیام زید بن علی هیچ موقع نتوانست رضایت پدر بزرگوار را به خود جلب بکند و حال آن که خود فی نفسه برای خاطر خدا انجام می گرفت،(جعفری، محمدتقی، تفسیر نهج البلاغه، ج ۹، ص ۲۱۶)