عقل هیولا و هیولانی و عقل بالملکه و عقل مستفاد چیست و چه معنایی دارد

0 903

عقل هیولا و هیولانی و عقل بالملکه و عقل مستفاد چیست و چه معنایی دارد

الف) هیولا و هیولانی

«هیولا» به معنای ماده است و «هیولانی» یعنی مادی. البته مقصود از ماده (هیولا) در فلسفه، ماده فیزیکی نیست.

ماده در فزیک، به معنای «جسم» در فلسفه است که مرکب از ماده و صورت می باشد؛ ولی «هیولا» ماده در برابر صورت است.

خصوصیت «ماده» فلسفی، آن است که قوه محض است و هیچ فعلیتی ندارد.

«عقل هیولانی» مرتبه ای از عقل بشری است که از هرگونه ادراک کلی، خالی است و فقط استعداد و قوه دریافت صور کلیه را دارد.

ب) عقل بالملکه

مرتبه ای است در عقل تصورات و تصدیقات بدیهی ملکه شده و به وسیله آن؛ نفس می تواند علوم نظری را کسب کند.

مرحله‌ای از نفس است که از عقل هیولائی و بالقوه گذشته و از قابلیت و استعداد محض بیرون است

و با دریافت معقولات بدیهی در طول زمان و در اثر زیاد شدن تجاربش و وارد شدن محسوسات زیاد در ذهنش، آماده است که معقولات نظری را از راه فکر تحصیل کند

در این مرحله، دو گونه معقولات در نفس آدمی پدید می‌آید.

یکی اولیات و دیگری مشهورات. وقتی این دو گونه معقولات حاصل شد او را عقل بالملکه می‌خوانند که دیگر می‌تواند چیزهای دیگر را کسب کند و بفهمد.

[۳]

دسته اول از این معقولات شامل بدیهات اولیه تصوری و تصدیقی می‌شود.

بدیهی اولی تصوری مثل مفهوم هستی و نیستی و بدیهی اولی تصدیقی مثل تصدیق به اینکه محال است یک شیء در آن واحد، هم باشد و هم نباشد.

[۴]

تسمیه این جنبه از نفس به عقل بالملکه یا بدین خاطر است که عقل بالملکه نسبت به مرتبه عقل هیولائی، ملکه می‌باشد

و عقل هیولائی، قوه این مرتبه است. پس رابطه عقل بالملکه و هیولائی رابطه ملکه و عدم ملکه است.

[۵]

یا بدین خاطر است که معقولات بدیهی برای نفس آماده گشته و استعداد انتقال از آنها به معقولات نظری در نفس ملکه شده است:

مانند افرادی که حرفه و صنعتی در ایشان ملکه شده است و کارها را راحت و بی مشقت انجام می‌دهند

ج) عقل بالفعل

یعنی، مرتبه ای که بدیهیات و نظریات در عقل آدمی، فعلیت یافته و استعداد او تنها استعداد احضار علومی است که قبلاً کسب کرده است

و اگر بالفعل بودن به نفس نسبت داده شود (نفس بالفعل)، به لحاظ آن است که در واقع عقل و نفس یکی بیش نیست.

این مرحله از شش سالگی به بعد است و به مرحله‌ای می‌رسد که ذهن، قدرت استدلال پیدا می‌کند

و آن وقتی است که بتوان برای بچه، ساده‌ترین مسائل را با برهان ثابت نمود. قدر مسلم این است که از ۹ سالگی به بعد، چنین قدرتی برای انسان حاصل می‌شود.

در مرحله‌ای که ساده‌ترین برهان‌هایی مثلا ریاضی را کسی برای انسان حل می‌کند

و ذهن او متوجه این استدلال می‌شود و می‌تواند با راهنمایی او، استدلال کند.

این قدرت، مسلما از اول برای یک کودک به صورت بالفعل نیست بلکه او «بالقوه» چنین قدرتی را دارد

و پس از آن به مرحله «بالملکه» می‌رسد، یعنی بدیهات اولیه برایش حاصل می‌شود.

بعد به مرحله‌ای می‌رسد که ذهنش توان استدلال کردن را می‌یابد.

این مرحله نیز تکامل می‌یابد و رشد می‌کند و هر چه معلوماتش بیشتر می‌شود، مجهولات بیشتری را حل می‌کند.

د) عقل مستفاد

یعنی، این که عقل آدمی در عین دارا بودن بالفعل برخی از علوم، استعداد یادگیری علوم نظری دیگر را داشته باشد.

مرحله چهارم حضور معلومات در نفس، مرحله حضور معقول در ذهن است.

[۱]

این مرحله که پس از طی مراحل عقل هیولائی ، عقل بالملکه و عقل بالفعل می‌باشد، از مراحل قوه گذشته است

و محل حصول کمالات و معقولات دوم می‌باشد و این امر، هنگامی است که نفس به مشاهده معقولات ثانی می‌پردازد و می‌داند که آنها را بالفعل دریافته است

ارسال یک پاسخ

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.