مفهوم کلی آیه ۴۲ سوره مائده چیست؟
آیه ۴۱ تا ۵۰ سوره مائده درباره گروهی از یهودیان خیبر است که پیامبر اسلام۶ در پارهای از احکام تورات به قضاوت طلبیده بودند و امیدوار بودند که پیامبر بر خلاف حکم تورات حکم کند و بدین وسیله آنان از حکم تورات رهایی یابند. داستان این گونه بود که دو نفر از اشراف یهود که زن داشتند، زنا نمودند و عالمان یهود تصمیم گرفتند حکم سنگسار که در تورات آمده بود به تازیانه تبدیل کنند.
از این رو شخصی را نزد پیامبر فرستادند تا حکم زنای مردی که زن دارد، بپرسد و سفارش کردند که اگر پیامبر به تازیانه حکم کرد بپرهیزند و اگر به سنگسار حکم نمود ردّ کنند. پیامبر به سنگسار حکم نمود، آنان هم روی گرداندند.(ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج ۵، ص ۳۳۸ـ۳۳۹، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج ۴، ص ۳۸۱ـ۳۸۲، دارالکتب الاسلامیه.)
در همین رابطه آیه ۴۲ سوره مائده میفرماید: سَمَّـَعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّـَـلُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَآءُوکَ فَاحْکُم بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن یَضُرُّوکَ شَیْ ?‹ًا وَإِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ; آنان بسیار به سخنان تو گوش میدهند تا آن را تکذیب کنند، مال حرام فراوان میخورند. اگر نزد تو آمدند در میان آنان داوری کن یا ]اگر صلاح بود[ آنان را به حال خود واگذار و اگر از آنان صرف نظر کنی به تو زیان نمیرسانند و اگر در میان آنان داوری کنی با عدالت داوری کن که خدا عادلان را دوست دارد.
عبارت سماعون للکذب دو گونه تفسیر شده است:
۱٫ یهودیان زیاد به سخنان پیامبر۶ گوش میدهند; امّا این گوش دادن برای اطاعت نیست، بلکه برای این است که دستاویزی برای تکذیب و افترا بر پیامبر۶ پیدا کنند;
۲٫ یهودیان به دروغهای پیشوایان و علمای خود فراوان گوش میدهند، و حاضر به پذیرش سخن حق نیستند.
اکّالون للسحت یعنی بسیار مال حرام میخورند. سحت به معنای مالی که از حرام به دست میآید، است. که یکی از مصادیق بارز آن در میان یهودیان، رشوه است که دانشمندان یهود میگرفتند.
شاید این دو عبارت (سمّاعون للکذب اکّالون للسحت) به دو دسته از یهودیان اشاره داشته باشد; توده مردم و دانشمندان. توده مردم به دروغهای علمای خود گوش میدادند (سمّاعون للکذب) وعلمای آنان که رشوه میگرفتند. (اکّالون للسحت)
خداوند پیامبر اکرم۶ را در داوری میان یهودیانی که پیش او آمده بودند، مخیّر گذاشته است. میتواند میان آنان به احکام اسلام داوری کند و میتواند از آنان روی گرداند. و پیامبر در این انتخاب مصلحت را در نظر میگیرد و اگر خواست میان آنان داوری کند، باید عدالت را رعایت نماید. این تخییر در حکومت اسلامی هم هست; یعنی اگر اهل کتاب به قاضی اسلامی مراجعه کردند، قاضی مخیر است که یا طبق قانون اسلامی داوری کند و یا آنان را با قوانین خودشان رها سازد.(ر.ک: علامه طباطبایی، همان / آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، همان، ص ۳۸۶ـ۳۸۷٫)