عشق و احترام ؛ خیابانی دو طرفه است!
عشق و احترام ؛ خیابانی دو طرفه است!
برخی از مشکلات خانوادهها، ناشی از بی توجهی به دستوراتی است که اسلام به آنها سفارش کرده است. یکی از این نکات کلیدی، رعایت احترام متقابل است که هم در زندگی خانوادگی و هم در ارتباط با دیگر افراد جامعه کاربرد دارد. احترام، اعتماد سازی را به همراه دارد و اگر درست اجرا شود، سوءاستفاده نیز پیش نمیآید.
لازمه اجرای این قانون، دانستن چند نکته کلیدی آن است:
خوب گوش کنید
در هنگام ناخوشایندیها، گوش دادن به نظر طرف مقابل قبل از اظهارنظر کردن و تصمیم، بسیار میتواند موثر باشد.
امام جعفر صادق(علیهالسلام) میفرماید: «یکی از صفات مومن این است که نصیحت نصیحت کننده را میپذیرد و گفتار او را شنواست.»[۱]
بعضیها نمیخواهند موعظه بشنوند، از این که خدشهای به آنها وارد شود ناراحت میشوند، در صورتی که انسان تا صبر بر شنیدن انتقادات دیگران نسبت به خود را نداشته باشد، پیشرفت نخواهد کرد. شنیدن موعظه آن قدر در جان آدمی تاثیرگذار است که حتی «پیغمبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) نیز از جبرئیل درخواست میکرد که ایشان را نصیحت نماید.»[۲]
یکی از ویژگیهای حضرت این بود که به سخنان و گفتههای مردم خوب گوش میدادند و دل میسپردند، آن قدر این صفت در پیامبر مشاهده میشد که گاهی به ایشان ایراد میگرفتند که شما مانند گوش هستی و با این گفتار پیامبر را میآزردند. در قرآن این ویژگی چنین آمده است: «وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَهٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ؛ از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند: او آدم خوش باوری است! بگو: خوش باور بودن او به نفع شماست! (ولی بدانید) او به خدا ایمان دارد و (تنها) مؤمنان را تصدیق میکند و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند! و آنها که رسول خدا را آزار میدهند، عذاب دردناکی دارند!»[توبه، ۶۱]
البته در گوش سپردن میبایست مراقب حرفهای نیشدار باشیم. افرادی که حرفهای نیش دار میزنند، افرادی هستند که احساس حقارت و شکست در زندگی دارند. احادیثی از بزرگان دین در این زمینه ذکر شده که بسیار جالب و راهگشا است.
چنانچه از حضرت علی(علیهالسلام) نقل شده است که با شش نفر جدال نکنید؛ «انسان فقیه و دانشمند، رییس و بزرگ یک قوم یا گروه، انسان پست و فرمایه، انسان بدزبان، زن و کودک.»[۳]
و یا در سخنی دیگر از حضرت داریم که : «جمع کردن بدی در لجاجت و جدال کردن است.»[۴] «گوش ندادن به سخن مخاطب در مشکلات و ناراحتیها، باعث میشود که محبت متقابل هم از بین برود.»[۵]
همدلی و همدردی نمایید
مرد به هنگام سوءتفاهمی که بین او و همسرش رخ داده، به جای اینکه شروع به توجیه عمل خود کند، اول حرف او را بشنود و سخن او را تایید کند، مثلا بگوید: «مسأله ناراحت کنندهای بود.» شایسته این است که طرف مقابل نیز سعی در قبول عذر او نماید و سخن او بپذیرد.
حضرت علی(علیهالسلام) میفرماید: «عذر و بهانه برادرت را بپذیر، حتی اگر او عذری نداشت، تو خود برایش عذری بتراش.»[۶]
زمینه اشتراک را بیابید
یافتن نقطه اشتراک، روش دیگری است که در اجرای این برنامه به ما کمک میکند نا بتوان با آن، نفوذ در مخاطب و دلجویی از او را به دست آورد. مثلا به او بگوید: «اگر من هم جای تو بودم، شاید همین برخورد را داشتم و همین فکر به سرم میزد.» این گونه بیان، حس اعتماد و تفاهم را در طرف مقابل بالا میبرد و از موضع گرفتنهای بیمورد، خودداری میکند.
شفاف سازی کنید
دلیل منطقی کارتان را بگویید. فرض کنید شما به همسرتان قول داده بودید که ساعت هشت به منزل بیایید و شیرینی هم بخرید، حال سر ساعت تشریف نیاوردهاید و شیرینی هم نخریدهاید. در اینجا لازم است دلیل دیر کردن خود را بگویید. مثلا ممکن است شخصی وقت شما را به صحبت کردن گرفته باشد و آنقدر شما را سر پا معطل نگاه داشته باشد که شما از وعده به همسرتان غافل شدید. در این هنگام بگویید حق داری ناراحت شوی، فلانی وقت مرا به صحبت گرفت. مطمئن باشید طرف شما اگر انسان خوش انصافی باشد، بعد از رعایت کردن سه نکته قبلی، حتما توجیه شما را خواهد پذیرفت.
جبران نمایید
قانون جبران میتواند ناراحتیهای گذشته را ترمیم کرده و ما را از تکرار اشتباه مصون دارد. به همسرتان بگویید: الان چه کاری از دست من بر میآید؟ چه کنم تا دلخوری شما از کم از بین برود؟ توجه داشته باشید که اگر جای این مراحل عوض شود، شاید به نتیجه مطلوب نرسیم. مثلا اگر پیشنهاد جبران را در همان مراحل اولیه به طرف مقابلمان بدهیم، ممکن است نتیجه عکس بدهد؛ زیرا او هنوز عصبانی است و خود را به حق میداند و ممکن است گفته ما او را برانجاند.
———————————————
پی نوشت:
[۱]. بحارالانوار، ج۷۲، ص۶۵
[۲]. همان، ج۷۴، ص۱۸
[۳]. غررالحکم و دررالکلم، ص۴۷۸، ح۱۱۰۴۷
[۴]. شرح جمال الدین خوانساری بر غررالحکم، ج۳، ص۳۷۶
[۵]. غررالحکم و دررالکلم، ص۳۱۱
[۶]. تحف العقول، ص۱۰۰