از شنبه !…
اهمال کاری همیشه از تنبلی نیست!
از شنبه
از شنبه : تقریبا مطمئنم که برای هر کسی، زمان هایی پیش آمده که تصمیم بگیرد در یک فرصت مناسب، کار مشخصی را انجام دهد. مثال:
– از این مهمانی به بعد رژیم غذایی خاصی را شروع میکنم.
– از شنبه تصمیم من این است که فلان برنامه را داشته باشم.
– از هفته بعد به باشگاه ورزشی خواهم رفت.
– آخر ماه بالاخره تکلیفم را با رئیسم مشخص میکنم.
– از امسال میخواهم شغلم را تغییر دهم.
– سر فرصت اتاقم را مرتب میکنم.
– و از شنبه منظم میشوم.
یا شرایطی داریم که اصلا دوستش نداریم. مثال:
– زمان هایی وجود دارد که حس میکنید بیش از حد، کاری را پشت گوش می اندازید؟
– اغلب، قبل از یک کار مهم احساس خستگی میکنید؟
– در انجام کارهایی که دوستشان ندارید، تنبلی میکنید؟
مسأله اینجاست که چرا آن روز طلایی و آن شنبه که قرار است همه این اتفاقها رخ بدهد،نمیآید؟ و هیچ شنبه ای با شنبه های دیگر فرقی ندارد، هیچ نوروزی باعث تغییرجدیدی نمیشود و همه چیز از انتهای فروردین، مانند سال گذشته است.
چرا هیچگاه موعد تغییرات و آن شنبه نمیرسد و به نظر میرسد که بر خلاف فیلمها و افسانه ها و داستانهای موفقیت، روز خاصی در دنیا وجود ندارد و یا حداقل این روزها برای ما پیدا نمیشود!
حقیقت این است که اکثر انسانها درخواست عجیبی از این دنیا دارند!
اکثر انسانها میخواهند به رفتارهای قبلی خود ادامه دهند،اما نتایج متفاوتی بگیرند و از آنجایی که این موضوع برای اکثر ما نتایج مخربی در پی داشته و باعث اهمالکاری و تنبلی شده است، در اینجا قصد داریم در مورد این موضوع با هم صحبت کنیم که چطور اهمال کاری، تنبلی و پشتگوش اندازی را در زندگی خود مدیریت کنیم؟
سوالی که بسیاری از ما را آزرده خاطر میکند این است که ببینیم:
۳ یا ۵ سال پیش فکر میکردیم که در این شرایط و در این موقعیت هستیم یاشرایط بسیار بهتری داریم؟
اکثر انسانها نسبت به شرایط فعلی خود رضایت ندارند و احساس معمولا میکنند که باید جایگاه بالاتری را کسب میکردند و یکی از اصلی ترین دلایل این موضوع اهمال کاری است.
حال با توجه به این توضیحات از شما میخواهم سوال زیر را با دقت تمام پاسخ دهید:
به این فکر کنید که دوست دارید ۳ تا ۵ سال دیگردر چه موقعیتی باشید؟و ببینید که آیا با این شرایط امکان پذیر است؟
اهمال کاری به دلیل مسائل گرایشی
منظور گرایشهای درونی است که باعث میشود مواقعی از انجام کار اجتناب کنیم،برخی مواقع، ترس از شکست و موفقیت داریم
اهمالکاری به دلیل فرار از زحمت
بسیاری از ما به این علت اهمال کاری میکنیم که فقط میخواهیم از زحمتی شانه خالی کرده و خودمان را راحت کنیم، لذا کاری را انجام نمیدهیم.
در اهمال کاری به دلیل فرار از زحمت، ما کار مهم را به هر دلیلی انجام نمیدهیم و به جای آن کاری دیگر را انجام میدهیم.
شاید بهترین مثال برای این کار زمانی باشد که غذا در خانه آماده است اما خودمان را با چیپس سیر میکنیم! این یک نمونه بسیار واضح از لذت طلبی و فرار از زحمت است
راهکار ۱ :تعیین جایزه
یکی از بهترین روشها برای مقابله با این نوع از اهمالکاری این است که به محض این که کار کوچکی انجام دادیم، به خودمان جایزه دهیم. این روش، به نظر خیلی ساده می آید اما میتواند بیش از اندازه به ما کمک کند. به عنوان اهمال کاری از آن جایزه باید چیزی باشد که ما دوست داریم و معمولا استفاده میکنیم. مثال اگر همیشه از انجام دادن کارهای مهم فرار میکنیم و در اینترنت در حال جستجو هستیم و بی هدف در سایت های مختلف پرسه میزنیم، با خودمان قرار بگذاریم اگر من بیست دقیقه این کاری را که یک مقدار زحمت دارد، انجام دادم به خودم جایزه میدهم و مثلا ده دقیقه با خیال راحت و بدون هیچ استرسی وبگردی میکنم.
در این صورت، لذت بسیار خوبی را تجربه خواهیم کرد. اول این که کار مورد نظر انجام شده است و دوم این که از جایزه نیز لذت دو چندانی خواهیم برد.
۱_کارهایی که به دلیل فرار از زحمت از انجام آنها شانه خالی میکنید را در بنویسید
۲_ببینید چه جایزه هایی میتوانید برای آنها تعیین کنید؟
۳_همین الان یکی از کارها را انتخاب کرده و برای آن زمانبندی
انجام دهید و مشخص کنید که در صورت انجام آن چه جایزهای برای خود در نظر گرفته اید؟
راهکار۲:آماده کردن مقدمات
ترفند بسیار پرکاربرد بعدی، بحث آماده کردن مقدمات است. اگر کاری وجود دارد که ما به دلیل فرار از زحمت از آن میگریزیم باید قبل از فرا رسیدن موعد انجام آن، تمام مقدمات را آماده کنیم.
مثلا اگر قرار است که فردا و از شنبه صبح به ورزش صبحگاهی برویم، احتمال این که در صبح بلند شویم و لباس های ورزشیمان را پیدا کنیم، کتانی هایی که احتمالا انتهای جا کفشی هستند را برداریم، جورابی مناسب پیدا کنیم، موسیقی خوبی همراهمان داشته باشیم، صبحانه بخوریم و… تقریبا صفر است!
ولی کافی است که شب قبل، این کار را انجام دهید و همه چیز را آماده بگذارید حتی صبحانه ایی که صبح میخواهید میل کنید را هم انتخاب کنید، همه چیز دم دست باشد با این هدف که وقتی صبح از خواب بلند شدید خیلی راحت تر به ورزش بروید.
۱_همین الان بررسی کنید که کدام کارها را میتوانید با آماده سازی مقدمات، کمی آسانتر انجام دهید؟
اهمال کاری به دلیل اجتناب
گروه دیگری که اهمال کاری میکنند، گروه اجتنابی هستند که میتوان گفت اهمالکاری آنها فقط به دلیل لج کردن با دیگران است!
کافی است که کسی با لحن دستوری- و کمی آمرانه- بگوید که فلان
کار را بکن، حتی اگر در حال انجام دادن آن کار باشد، صدایی در درون فعال
میشود و میگوید که: این کار را نکن تا حالش جا بیاید!
اجازه دهید یک مثال جالب در این مورد مطرح کنم. شخصی تعریف کرد: من همیشه لیست کتاب های مورد علاقه ام را که در آینده باید بخوانم، مینویسم. در دوران دانشجویی ام، استادی با لحن بسیار آمرانه و البته کمی بی ادبانه گفت باید تا هفته بعد کتاب فلان را بخوانید و جالب بود آن کتاب در صدر لیست مطالعاتی من قرار داشت و قرار بود که آن را بخوانم، اما به محض شنیدن این لحن بد، دقیقا اهمالکاری سراغم آمد. بنابراین آن کتاب را تا زمان فارغ التحصیلی خودم هم نخواندم!
حال باید چطور این کار را انجام دهیم و نگذاریم که به دلیل لج بازی از هدف خودمان دور شویم؟راهکارهایی برای این موضوع:
۱_تفکر به اهمیت و نتایج مطلوب آن
اولین اقدام این است که باید به اهمیت آن کار فکر کنیم که آیا آن کار برای خودمان فایده هایی دارد یا خیر؟ به جای این که به این موضوع فکر کنیم که لحن این فرد چگونه بود باید به این موضوع فکر کنیم که با انجام دادن این کار به چه نتایجی دست پیدا خواهیم کرد؟
۲_به دیگران آموزش دهیم
مورد بعدی این است که اگر میتوانیم، به دیگران یاد دهیم چطور از ما درخواست کنند. مثال میتوانیم از همسر، پدر و مادر، خواهر و برادر یا دوستانمان خواهش کنیم که جملاتشان را به حالت دستوری نگویند.لطفا این شکلی از من درخواست کن، حس خیلی بهتری خواهم داشت. خودتان هم البته این درخواست را درست انجام دهید! بسیار مهم است و این کمک میکند که شما نارضایتیتان کمتر شود
اهمالکاری به دلیل ترس از شکست و موفقیت
نوع دیگری از اهمال کاری که اتفاقا بسیار متداول است، ترس از شکست و موفقیت است.
نه! اشتباه تایپی نیست! هم ترس از شکست و هم ترس از موفقیت وجود دارد!
بسیاری از اوقات ما در کارهایی اهمال کاری میکنیم نه به دلیل تنبلی! بلکه به دلیل این که میترسیم نکند شکست بخوریم و با عباراتی همچون این عبارات با خود صحبت میکنیم:
نکنه نشه یا از اون طرف اگر بشه چی میشه؟! اگر من مدیر آنجا شوم چی؟ مگه
میتونم از پسش بر بیام؟
در این حالت از موفقیت ترس داریم که با یک واسطه میشود ترس از شکست
شکست خوردن اشتباه نیست!
اولین راهکار این است که، راهی پیدا کنیم که این ترس از شکست را در خودمان حذف کنیم! متاسفانه سیستم آموزشی ما، خانواده، جامعه، رسانه و … همه به ما گفتند که تو نباید شکست بخوری! در صورتی که اصلا اینطوری نیست.
اگر آماده شکست خوردن نباشیم هیچوقت خلاقیتی از ما بروز نخواهد کرد. هیچوقت چیز جدیدی کشف نمیکنیم.فرض کنید همه انسانهایی که دنیا را تغییر دادند این دیدگاه را داشتند که نباید شکست بخورند، آن موقع چه اتفاقی می افتاد؟ آن موقع نه چراغی تولید میشد، نه دوربینی، نه اینترنتی وجود داشت و نه کامپیوتر و تبلتی. شاید هم نه من وجود داشتم و نه شما!
بنابراین خیلی مهم است که بدانیم شکست موضوع بدی نیست و ترسیدن از شکست خوردن موضوع بسیار بدی است.
پیشگویی نکنید
یکی از اصلی ترین اشتباهاتی که باعث میشود کار ما به اهمالکاری ختم شود این است که بیش از اندازه در مورد افراد و شرایط مختلف پیشگویی میکنیم و به دلیل گفت و گوی ذهنی با خودمان موضوعات را بیش از اندازه بزرگ میکنیم برای مثال همین الان در حال بازگشت از سفری هستم که برای اجرای یک کارگاه یک روزه ترس از سخنرانی تشکیل شده بود. در این کارگاه از شرکت کنندگان در مورد ترسهایشان و دلیل ترسشان از سخنرانی پرسیدم و جوابهایی مانند موارد زیر را شنیدم:
اگر زمین بخورم چه؟
اگر شلوارم پاره شود چه؟!
اگر برق قطع شود چه؟
اگر….
اینقدر این اگرها پررنگ می شوند که افراد فراموش میکنند که کارهای مهمتری دارند. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که درصد قابل توجهی (۸۵ درصد) از ترس های ما هیچگاه رخ نخواهند داد و اکثر ترسهای ما توهمی بیش نیستند. اما به دلیل توجه بیش از اندازه به آنها، مشکلات زیادی برای خود ایجاد میکنیم.بنابراین کاری که باید انجام دهید این است که اطلاعات مناسب از منابع درست را کسب کنید. پس اگر به مواردی نظیر این که: اگر بروم اینطوری میشود! بعد آنطوری میشود! بعد اینطوری میشود! برخوردیم بدانیم که در حال ذهنخوانی و یا پیشگویی هستیم و این باعث میشود که ترس از شکست بیشتر شود.
عملا ما اینقدر شرایط را بزرگ میکنیم که بدترین حالت ایجاد شود و ببینیم بدترین حالت چیست؟ و عملا با این کار ترس خود را بسیار زیاد میکنیم زیرا موضوع را به یک بحران تبدیل کردهایم و سپس راجع به آن فکر میکنیم و بعد خواهیم گفت که ریسکش بالاست و آن را انجام نخواهم داد!اما درست آن است که بگویم من میخواهم این را انجام بدهم! ممکن است اینطوری هم شود و شرایط بحرانی هم رخ دهد، اما احتمال آن بسیار کم است. اگر هم آنطور شد مشکلی ندارد و بهتر از انجام ندادن است.مایکل جردن جمله بسیار زیبایی دارد که من آن را واقعا دوست دارم. او میگوید که:
میتوانم شکست خوردن را بپذیرم اما تلاش نکردن را هرگز!
برگرفته از کتاب از شنبه/تالیف محمد بهرام پور
تنبلی در ایران